تابلو اعلانات سایت
میلیاردرها مرامنامه (قوانین سایت) میلیاردر هدف این سایت چیست؟ میلیاردر دانلود ماهنامه سایت
میلیاردرها اتمام حجت (حتما بخوانید.) میلیاردر راه اندازی کسب و کار توسط اعضا میلیاردر مسابقه دوبرابر کردن پول
میلیاردرها عضویت در بخش ویژه VIP میلیاردر موفقیت های دوستان بعد از عضویت در سایت میلیاردر تبلیغات و معرفی کار و شغل شما



موسس شرکت کاله ، مردی که برند ساختن را به دنیا آموخت.
زمان کنونی: 09-29-2025, 04:37 AM
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
نویسنده: مهدی گل محمدی
آخرین ارسال: 630
پاسخ:
بازدید: 3147

ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 21 رأی - میانگین امیتازات : 3.24
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موسس شرکت کاله ، مردی که برند ساختن را به دنیا آموخت.
06-07-2013, 04:33 PM
ارسال: #2
RE: موسس شرکت کاله ، مردی که برند ساختن را به دنیا آموخت.
لطفا خودتان را معرفی کنید

غلامعلی سلیمانی متولد 25/3 / 1325 در شهرستان آمل . دوره دبستان و دبیرستان را درآمل گذراندم و بعد به تهران آمدم. دو سال پشت کنکور ماندم. پس از آن وارد دانشگاه ملی شدم و در رشته ریاضی تحصیل کردم. از سال دوم دانشگاه مشغول به کار شدم از همان سال هم شهریه دانشگاه را خودم پرداخت کردم. پدرم بابت این موضوع یک سال با من قهر کرد. از سال سوم و چهارم هم اولین کسی بودم که به دانشگاه ملی شهریه ندادم. خدا رحمت کند پروفسور پویان را که می گفت: چرا شهریه نمی دهی؟ گفتم: پول ندارم چه کار کنم، حاضر نیستم کار کنم و پول شهریه بدهم. با این همه پول نفت چه اثری دارد که من شهریه بپردازم یا نپردازم ؟گفت: سال قبل چه کار کردی؟ گفتم: سال قبل از بانک گرفتم. گفت: چرا الان نمی گیری؟ گفتم: صلاح نمی بینم، حالا من باید بمانم یا بروم؟ گفت: بمان. بعد گفتم: استاد شما ماهیانه سیصد تومان به دانشجویان پرداخت می کنید. امکان دارد به من هم این پول را بدهید؟ گفت: نمی دانم تو آمدی شهریه بپردازی یا شهریه بگیری؟ با این وجود پذیرفت ماهیانه آن سیصد تومان را به من نیز بپردازد .

در دوران سربازی هم کار می کردم . یک روز می رفتم دانش سرا درس می دادم. بقیه روز ها هم تدریس خصوصی می کردم. همان روز ها شرکتی راه انداختیم و تلاش کردیم پروفورم بفروشیم . سفارت های مختلف می رفتیم و نشانی به دست می آوردیم. آن زمان پروفورم را بیش تر برای اقلامی می خواستند که در ساختمان به کار می رفت .

از سال 50 تا 57 که به صورت جدی کار را شروع کردم، دو شرکت تاسیس کردم. یکی همان شرکت پروفورم و شرکت دیگری هم به نام مارکتینگ سرویس. اند. ریسرچ که با یک آمریکایی و یک هندی تاسیس کرده بودم. این شرکت درآمدی داشت و هزینه های شرکت دیگر را نیز جبران می کرد. و برای بقیه مخارج از بانک وام می گرفتیم. خلاصه انقلاب که شد آن دو از ایران رفتند . شرکت ها عملا سود آوری نداشتند . با تدریس خصوصی، هم امورخودم را می گذراندم و هم حقوق کارمندان را می دادم .

سال 1356، در مکان فعلی شرکت کاله کارم را شروع کردم. این مکان مال خواهرم بود، می خواستند این جا را ماهی هفده تومان اجاره بدهند. به خواهرم گفتم این مکان را از شما ماهی بیست تومان اجاره می کنم. گفتند :مگر تو پول داری؟ چه طور می توانی این کرایه را بپردازی ؟ گفتم: نه، کار می کنم پول در می آورم و کرایه شما را می پردازم .

بالاخره همین مکانی را که امروز می بینید از خواهرم اجاره کردم و از صفر شروع کردم . پخش سوسیس و کالباس را با شرکت کالباس سازی گیلان آغاز کردم. قضیه از این قرار بود که آن زمان پودر سیر کیلویی 28 تومان بود و ما از چین پروفورم گرفته بودیم کیلویی هفت تومان. حتی هفت هزار تومان هم نداشتم که یک تن پودر سیر بیاورم و کار را راه بیندازم . شرکت گیلان قبول کرد پنج تن درخواست بدهد و ما پنج تن برایش آوردیم و به آن ها تحویل دادیم . بعد یک روز مدیر شرکت گیلان آمد و گفت الا و بلا باید با من کار کنی . گفتم: من خودم شرکت دارم. گفت: تو آدم پی گیر و سالمی هستی . حدود دوسال و نیم حداقل هفته ای دومرتبه به من زنگ زدی که یک تن یا پنج تن پودر سیر بفروشی. به خاطر این کار و پی گیری هایت حتما باید با من کار کنی . گفتم : من شرکت دارم. خودم کار می کنم دلیلی ندارد آن را ول کنم. البته وضعمان هم خوب نبود . گفت: نه، حتما باید با من کار کنید. در نهایت با آنها به توافق رسیدیم که با هم همین جا پنجاه پنجاه کار کنیم . قرار شد پخش گیلان را راه بیندازیم . در ضمن خرید موادشان را از خارج و داخل تامین کنم. قرار شد ماهی ده هزار تومان به من بدهند . دو سه ماهی که گذشت گفتند نمی خواهیم در پخش با شما شریک باشیم .

مدت دو ماهی که آن جا بودم تولید کارخانه سه برابر شد. قبلا هر روز چهار تن تولید می کردند، اما ما چهار تن را به دوازده تن رساندیم. قبل از آن یک وانت جنس می آوردیم قرار بود یک هفته ای بفروشیم. حالا هر روز یک کامیون جنس می آمد و ما می فروختیم. کارگرها را تشویق می کردم روز و شب کار کنند و دست مزدشان را هم خودم می دادم. آن طرف در پخش سود می بردم و روزی پنج تومان یا ده تومان به کارگرها می دادم و آن ها هم می ماندند و کار می کردند. میکائیلیان شریکی داشت که می گفت در این کارخانه یا جای این آدم است یا جای من. شما انتخاب کنید. این آقایی که این جوری کار می کند دو روز دیگر صاحب این کارخانه است. من نمی توانم این موضوع را تحمل کنم. در نهایت، من با آن ها حساب و کتاب کردم و از هم جدا شدیم. اما بعد از فوت میکائیلیان همسر ایشان دوباره سراغ من آمد و گفت، شما باید در تولید به ما کمک کنید و بدون این که شریکش متوجه شود من در تولید با ایشان پانزده در صد سهیم شدم و کار را شروع کردیم. ظرفیت کارخانه را همان دوازده تن حفظ کردم. چون وضع مالی ام خوب شده بود ،آن ده هزار تومان را هم از آن ها نمی گرفتم .

آن زمان آن ها یک سری دستگاه هایی داشتند که نصب نکرده بودند و همسر میکائیلیان با شریکش سر این موضوع اختلاف داشت. شریک میکائیلیان نمی خواست دستگاه ها نصب شود. همسر میکائیلیان به من گفت ،چه کار کنیم. گفتم : کارخانه که حتما نباید در گیلان باشد. می توانیم در آمل کارخانه بزنیم. مجوز گرفتیم و من با یکی از دوستانم که تجربه کار در شرکت های پیچک، و یک و یک را داشت صحبت کردم و از او خواستم با ما کار کند . گفتم هر چه پیچک به تو می دهد من 25 در صد بیش تر می دهم بیا با من کار کن .

در نهایت رضایت آن آقا را گرفتم، اما بعد خانمشان گفتند من آمل زندگی نمی کنم و دوست دارم تهران بمانم. ایشان در وزارت صنایع کار می کرد گفتم شما یک مجوز کالباس سازی برای من در تهران بگیر آن وقت ما هم می آییم تهران. این خانم شیرازی بود و خداوند به تازگی فرزندی به آن ها داده بود و مادرشان برای مراقبت از فرزند ایشان به تهران آمده بود. من برای دیدن آن ها به منزلشان رفتم و دیدم این خانم تا چند روز دیگر باید سر کار برود و نوزاد احتیاج به مراقبت دارد و به هر حال اوضاع حسابی ناجور است . گفتم چرا با خودت لج می کنی. تو می توانی برگردی شیراز در وزارت صنایع کار کنی مادرت هم از پدرت و هم از بچه ات نگه داری کند و یک مجوز هم برای ما می گیری ما هم می آییم آنجا و یک کارخانه سوسیس و کالباس سازی درست می کنیم. من آنجا نماینده پخشی داشتم که با او تماس گرفتنم و گفتم شما جایی سراغ ندارید که برای ما اجاره کنید من می خواهم شیراز کارخانه بزنم . گفتند من خودم یک جایی دارم . من و شریکم رفتیم و محل را دیدیم . خلاصه قرار شد که به اندازه اجاره قانونی محل پخش کننده شیرازی سهام بدهیم. ماشین ها را از کارخانه گیلان برداشتیم و آن دوستم را هم که تجربه کار و تولید در دو کارخانه را داشت مدیر تولید کردیم. حالا کارخانه آماده بود، اما پولی نداشتیم که گوشت بخریم و ماشین ها را راه بیندازیم. از هر که می شناختیم پول قرض گرفتم و گوشت خریدم. فردی از نزدیکان میکائیلیان در کارخانه اش کار می کرد. به او گفتم تو در سوسیس و کالباس سازی استادی من می خواهم بیایی شیراز و این کاری را که بلدی به ما یاد بدهی او هم قبول کرد. تمامی این ماجراهایی که گفتم قبل از انقلاب اتفاق افتاد.

اوایل انقلاب بود . یک روز ساعت شش صبح داشتم می رفتم دفتر که یکی از این پخش کننده ها ی دوره گرد به نام شاطر حسین جلوی من را گرفت و سلام کرد. گفتم چه طوری؟ زد توی سرش و گفت بدبخت شدم. گفتم چرا ؟گفت من، نه تا بچه داشتم دیروز خانمم یک دو قلو به دنیا آورد، حالا شدند یازده تا. تو هم که سوسیس کالباس نداری من مانده ام این یازده تا بچه را چه طوری سیر کنم. گفتم خدا بزرگ است، ناراحت نباش. اما واقعیتش برای شاطر حسین ناراحت شده بودم . همان موقع یکی از مشتری هایم که برایش دو دستگاه همبرگرزنی وارد کرده بودم با من تماس گرفت و گفت من این دو دستگاه را نمی خواهم. هر جور که می توانی این ها را رد کن و پولش را برایم بفرست. ساعت هشت بود و از گیلان هم سوسیس و کالباس نیامده بود. می گفتند گوشت نیست. عصر رفتم یک چرخ گوشت خریدم و تصمیم گرفتم در همین دفتر همبرگرسازی راه بیندازم. آن دو دستگاه همبرگر ساز را هم که برای مشتری آورده بودم ،خودم برداشتم . با آدم هایی که در این زمینه کار کرده بودند صحبت کردم و از آنها خواستم همبرگر سازی را یادم بدهند . روز اول از ساعت شش صبح تا ساعت دوازده شب به کمک چهار کارگر،197 عدد همبرگر زدیم. سوسیس و کالباس کم بود. امثال شاطر حسین هم تعدادشان زیاد بود،آنها می آمدند جلوی شرکت و همبرگر ها را تازة تازه می بردند و حتی به سردخانه هم نمی بردیم. بنابراین، همبرگر را در همین شرکت راه انداختیم و سوسیس و کالباس در شیراز راه افتاد .

آنچه ویرانمان میکند روزگار نیست حوصله های کوچک و آرزوهای بزرگ است!

مغز ما یک دینام هزار ولتی است که شوربختانه اکثر ما به اندازه یک چراغ موشی از آن استفاده نمی کنیم
یافتن تمامی ارسال های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال پاسخ 


پیام های داخل این موضوع
RE: موسس شرکت کاله ، مردی که برند ساختن را به دنیا آموخت. - مهدی گل محمدی - 06-07-2013 04:33 PM

موضوع های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  مصاحبه من با بهروز فروتن - برند بهروز کامیار کاظمی 11 8,244 08-12-2017 04:06 PM
آخرین ارسال: r2013.samadi
  مرتضي سلطانی، خالق برند زر ماکارون Amiraliamirali 5 1,498 09-29-2015 11:00 PM
آخرین ارسال: Amiraliamirali
  خانم فرحناز مظفری شرکت نخ و طناب مظفری Amiraliamirali 1 696 09-26-2015 09:49 PM
آخرین ارسال: Amiraliamirali
  عباس برزگر ، تبدیل روستایش به قطب گردشگری Amiraliamirali 3 743 09-25-2015 10:04 PM
آخرین ارسال: بهنام ذوالفقارزاده
  زندگینامه جمیله صادقی؛ بنیان‌گذار شرکت تاکسی سرویس زنان در ایران Amiraliamirali 0 556 09-22-2015 11:18 PM
آخرین ارسال: Amiraliamirali
  فاطمه‌ دانشور، کارآفرین موفق عرصه معدن، ورشکسته ای که میلیاردر شد ! Amiraliamirali 0 894 09-17-2015 05:03 PM
آخرین ارسال: Amiraliamirali
  مصاحبه با دو برادری که با (دیجی کالا) میلیاردر شدند ، می‌خواهیم آمازون ایران باشیم Amiraliamirali 0 991 09-09-2015 11:51 AM
آخرین ارسال: Amiraliamirali
  ورود یک میلیارد تازه وارد ایرانی به لیست فوربس با ملیت تازانیایی forbes 1 1,325 07-24-2014 05:57 PM
آخرین ارسال: YashaR1989
  8مولتی میلیاردر ایرانی را بشناسید (فوق العاده+حتما بخوانید) کامیار کاظمی 25 11,589 07-01-2014 02:18 PM
آخرین ارسال: aminsalar
  خلاقیت یک کارگر روستایی ایرانی که میلیاردر شد! ndm1368 45 13,771 06-19-2014 11:09 PM
آخرین ارسال: abdolhossein
  میلیاردرهای ایرانی را بشناسید successman 3 1,830 12-24-2013 05:29 PM
آخرین ارسال: zhosseini81
  سوريان دومين خودروي 8.5 ميلياردي را وارد مي کند؟ کامیار کاظمی 0 840 10-22-2013 08:43 AM
آخرین ارسال: کامیار کاظمی
  گفتگو با دكتر مرتاض:وقتی اتکا به نفس داری می توانی پول در بیاوری hotdvd 0 7,733 08-28-2013 01:58 PM
آخرین ارسال: hotdvd
  میلیاردر معروف ایرانی ‌پولهایش‌ را چگونه ‌خرج ‌می‌کند؟ karafarin 0 1,728 03-13-2013 04:55 PM
آخرین ارسال: karafarin
  گفت‌وگو با فاطمه‌ دانشور، کارآفرین موفق عرصه معدن، ورشکسته ای که میلیاردر شد ! mhe 6 4,408 02-23-2013 05:21 PM
آخرین ارسال: habib tousi
  حامد حسن یزدی شرکت راک سیستم رو داره!!! کوروش بزرگ 1 1,414 01-24-2013 12:09 AM
آخرین ارسال: کوروش بزرگ
  مصاحبه با آقای سلسله : شرکت سهاطب کوروش بزرگ 0 1,335 01-22-2013 01:06 AM
آخرین ارسال: کوروش بزرگ
  مصاحبه با علی اکبر اصفهانی: شرکت کمجا کوروش بزرگ 0 1,035 01-22-2013 01:03 AM
آخرین ارسال: کوروش بزرگ
  آشنایی با بنیان گذار برند سیر و سفر کوروش بزرگ 1 1,354 01-22-2013 12:56 AM
آخرین ارسال: jahanagahi
  مرحوم سید مصطفی عالی نسب را بیشتر بشناسیم. حامد 1 1,156 12-05-2012 11:01 PM
آخرین ارسال: jahanagahi

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
تماس با ما | سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران | بازگشت به بالا | بازگشت به محتوا | آرشیو | پیوند سایتی RSS