هدف هدف و هدف

[MARYAR]

دو نفر مشغول تماشای نمایشی بودند که مسایقه ای میون دو تا اسب سیاه و سفید بود و این دو نفر ش/ر/رط ب/ن/د/ی کردند که کدام اسب برنده میشه. یکی به نفع اسب سیاه و اون یکی به نفع اسب سفید و چون پس از تموم شدن مسابقه اسب سفید برنده مسابقه شد، بازنده مسابقه جایزه رو به برنده تقدیم کرد.

برنده نگاهی کرد و گفت: این انصاف نیست . من نمیتونم جایزه رو قبول کنم چون حقیقتش اینه که من این نمایش رو سه بار دیدم.

بازنده در جوابش گفت: نوش جونت. خود من هم تا حالا پنج بار این نمایش رو دیدم ولی پیش خودم گفتم شاید اینبار اسب سیاه برنده بشه.

حالا حرف اینه که ما با اینکه میدونیم و بار ها و بارها

پایان داستان میلیاردرها و فقرا رو دیده و شنیدیم.




اما بعضی وقتها امید داریم که بنشینیم و برای ما سود و منفعت برسه

امید داریم که با دروغ به موفقیت برسیم.

در حالی که می دونیم راز موفقیت موفقها را
این تنها یکی از هزاران خصلت عجیب ما انسانهاست