قدرت کدام بیشتر است؟ سرمایه اولیه 10 میلیون تومانی یا قدرت اراده

[سخنگوی دولت]

سوالی که روی جلد مجله Barareh Time چاپ شده بود این بود ."با تمام وجو یه چیزی را خواستن یعنی چه؟"

آقا مسابقه فرمول یک چی بود؟
تورو خدا. فقط همین مونده بود که بیای گزارش ورزشی بدی.
گزارش ورزشی چیه بابا. میگم فرمول یک چیه؟
آقا یه مسابقه اتومبیل رانیه که توش باید بگازی؟
فقط همین.
مایکل شوماخر رو چی یادته؟
مایکل یکی از دوستای منه. میدونی وقتی مایکل مینشست ÷شت فرمون. چه اتفاقی می افتاد؟
حالا بیا و خوب گوش کن.
تا حالا کلی براتون از یه تصویر ذهنی و ایده و نحوه ثبت تصویر و نقشه ذهنی گفتم.
اما. این یکی هم از ضروریاته.
یه ادمی که ذهنش کنده می دونی معنیش چیه؟
اون. یه آدمه خنگه؟ نه
اون. یه آدمه منگه؟ نه

اون فقط یه آدمه مثل خو من و تو. اون آدم یه چیزی را نداره و اون. درک درستی از زمانه.
آره. زمان. همون که وقتی به مچ دستت نگاه می کنی می بینی تو یه چیزی که اسمش ساعته داره از دستت در میره.
بابا جون. بهش می گن زمان. بهش میگن: وقت.
زمان یه ماهیت نسبی داره.
خیلی سخته مفهومش را بدانی. نه؟
اگه خوب گوش کنی کاملا میفهمی.
زمان ماهیت نسبی داه. یعنی برای هر موجود زنده ای که تو این دنیا زندگی میکنه این زمانه یو جوری میگذره.
آقا جون دیدی وقتی به یه چیزی گیر می دی و همش دنبالشی. اصلا زمان برات نمی گذره و کنده.
بر عکسش نشستی تو کنکور و داری تستها را میزنی یهو میبینی هیچی زمان نداری.
این یعنی: زمان نسبیه.گذر زمان تو شرایط روحی(ذهنی) ما آدما از یه حالت به حالت دیگه فرق می کنه. این نه فقط برای ما آدما بلکه برای همه موجودات زنده فرق می کنه.
از دید ما آدما زمان برای یه حشره که ده روز بیشتر عمر نمی کنه خیلی کوتاهه ولی از دید خود حشره این یه عمره یه عالمه است.
گفتم ذهن انسان جنسش انرژیه. وقتی یه روح یا کلا انرزی ذهن کاملا از جسم جدا بشه چون زمان براش مفهومی نداره اگه گفتی چی میشه؟
آره. اون روح یا انرژی یا قدرت ذهن لا زمان میشه. یعنی دیگه گذر زمان براش مفوم نداره. انگار که اون انرژی تو تو همون زمان پیدایش و خلق شدنش توی زمان منجمد شده. حالا هر یه ثانیه برای اون انرژی معادل میلیاردها سال یا خیلی خیلی بیشتر برای ما آدما حساب میشه.

حالابرگردیم به مایکل شوماخر:
شوماخر تو ماشین مسابقه اش باید خیلی سریع تصمیم می گرفت. یعنی باید تو کسری از هزارم ثانیه یه تصویر ذهنی دقیق تو ذهنش می ساخت و بعد با سرعت و قدرت از رقیباش جلو می زد. به این میگن:
مدیریت زمان.
آره جونم. بدون مدیریت زمان یه تصویر ذهنی ارزش چندانی نداره.
چون اگه بتونی فقط و فقط بری توی اون تصویر ذهنی دیگه زمان براتون بی معنی میشه و هر ثانیه براتون هزاران سال می شه و انگار براحتی می تونه تو اون زمان طولانی به همه چی برسی.
÷س باید موقع فکر کردن و تصمیم گیری بری توی وجودت یا همون تصویر ذهنی خودت و بخشی از اون بشی.
به این میگن با تمام وجو یه چیزی را خواستن.

---

سوالی که روی جلد مجله Barareh Time چاپ شده بود این بود ."با تمام وجود یه چیزی را خواستن یعنی چه؟"

آقا مسابقه فرمول یک چی بود؟
تورو خدا. فقط همین مونده بود که بیای گزارش ورزشی بدی.
گزارش ورزشی چیه بابا. میگم فرمول یک چیه؟
آقا یه مسابقه اتومبیل رانیه که توش باید بگازی؟
فقط همین.
مایکل شوماخر رو چی یادته؟
مایکل یکی از دوستای منه. میدونی وقتی مایکل مینشست ÷شت فرمون. چه اتفاقی می افتاد؟
حالا بیا و خوب گوش کن.
تا حالا کلی براتون از یه تصویر ذهنی و ایده و نحوه ثبت تصویر و نقشه ذهنی گفتم.
اما. این یکی هم از ضروریاته.
یه ادمی که ذهنش کنده می دونی معنیش چیه؟
اون. یه آدمه خنگه؟ نه
اون. یه آدمه منگه؟ نه

اون فقط یه آدمه مثل خو من و تو. اون آدم یه چیزی را نداره و اون. درک درستی از زمانه.
آره. زمان. همون که وقتی به مچ دستت نگاه می کنی می بینی تو یه چیزی که اسمش ساعته داره از دستت در میره.
بابا جون. بهش می گن زمان. بهش میگن: وقت.
زمان یه ماهیت نسبی داره.
خیلی سخته مفهومش را بدانی. نه؟
اگه خوب گوش کنی کاملا میفهمی.
زمان ماهیت نسبی داه. یعنی برای هر موجود زنده ای که تو این دنیا زندگی میکنه این زمانه یو جوری میگذره.
آقا جون دیدی وقتی به یه چیزی گیر می دی و همش دنبالشی. اصلا زمان برات نمی گذره و کنده.
بر عکسش نشستی تو کنکور و داری تستها را میزنی یهو میبینی هیچی زمان نداری.
این یعنی: زمان نسبیه.گذر زمان تو شرایط روحی(ذهنی) ما آدما از یه حالت به حالت دیگه فرق می کنه. این نه فقط برای ما آدما بلکه برای همه موجودات زنده فرق می کنه.
از دید ما آدما زمان برای یه حشره که ده روز بیشتر عمر نمی کنه خیلی کوتاهه ولی از دید خود حشره این یه عمره یه عالمه است.
گفتم ذهن انسان جنسش انرژیه. وقتی یه روح یا کلا انرزی ذهن کاملا از جسم جدا بشه چون زمان براش مفهومی نداره اگه گفتی چی میشه؟
آره. اون روح یا انرژی یا قدرت ذهن لا زمان میشه. یعنی دیگه گذر زمان براش مفوم نداره. انگار که اون انرژی تو تو همون زمان پیدایش و خلق شدنش توی زمان منجمد شده. حالا هر یه ثانیه برای اون انرژی معادل میلیاردها سال یا خیلی خیلی بیشتر برای ما آدما حساب میشه.

حالابرگردیم به مایکل شوماخر:
شوماخر تو ماشین مسابقه اش باید خیلی سریع تصمیم می گرفت. یعنی باید تو کسری از هزارم ثانیه یه تصویر ذهنی دقیق تو ذهنش می ساخت و بعد با سرعت و قدرت از رقیباش جلو می زد. به این میگن:
مدیریت زمان.
آره جونم. بدون مدیریت زمان یه تصویر ذهنی ارزش چندانی نداره.
چون اگه بتونی فقط و فقط بری توی اون تصویر ذهنی دیگه زمان براتون بی معنی میشه و هر ثانیه براتون هزاران سال می شه و انگار براحتی می تونه تو اون زمان طولانی به همه چی برسی.
پس باید موقع فکر کردن و تصمیم گیری بری توی وجودت یا همون تصویر ذهنی خودت و بخشی از اون بشی.
به این میگن با تمام وجو یه چیزی را خواستن.

---

آقا می دونم فهم چرندیاتی که این بالا نوشتم کمی سخته.
وقتی خیالبافی می کنید دیدید چه تصویر ذهنی پرقدرتی دارید. دیدید چه حالی می ده خیال بافی. دیدید که موقع خیالبافی اصلا زمان رو حس نمی کنی. یعنی تو رفتی تو تصویر ذهنی و تو تخیلت و دیگه اینجا نیستی. حالا هر کی صدات کنه ممکنه نشنوی. چون تو اونجایی تو تصویر ذهنی خودت.
اما چرا یه خیالبافی با اون همه حس و حالی که بهمون می ده به واقعیت تبدیل نمی شه؟
چون یه خیال باید بالقوه باشه( یعنی امکان بوجود امدن داشته باشه). مثلا یه ادمی که فوتبال خوبی نداره ممکنه خیالباف خوبی باشه ولی اون خیال هرگز نمی تونه واقعیت پیدا کنه.
اما همن ادم ممکنه چیزی داشته باشه یا استعدادی داشته باشه که هنوز در موردش خیالبافی نکرده باشه. مثلا ممکن یه ادم شوخ باشه و نوشته های خوبی داشته باشه و اگه توخیالاتش خیالبافیکنه(یه تصویر ذهنی دقیق و قدرتمند بسازه که یه نویسنده فکاهیه) اون موقع دیگه اون بابا هوم بابایی میشه که توی تصویر ذهنی خودش دیده.
پس باید :
یک خیالباف واقعگرا بشیم تا واقعا بتونیم خیال بافته شدمون را بپوشیم تا همه ببینن با خیالبافی هم میشه به موفقیت و ثروت رسید
میخام بگم ذهن ما از جنس انرژیه.
تصویر ذهنی یعنی یه تصویر دقیق که توی ذهنک که جنسش از انرژیه نقش می بنده.

---

آقا می دونم فهم چرندیاتی که این بالا نوشتم کمی سخته.
وقتی خیالبافی می کنید دیدید چه تصویر ذهنی پرقدرتی دارید. دیدید چه حالی می ده خیال بافی. دیدید که موقع خیالبافی اصلا زمان رو حس نمی کنی. یعنی تو رفتی تو تصویر ذهنی و تو تخیلت و دیگه اینجا نیستی. حالا هر کی صدات کنه ممکنه نشنوی. چون تو اونجایی تو تصویر ذهنی خودت.
اما چرا یه خیالبافی با اون همه حس و حالی که بهمون می ده به واقعیت تبدیل نمی شه؟
چون یه خیال باید بالقوه باشه( یعنی امکان بوجود امدن داشته باشه). مثلا یه ادمی که فوتبال خوبی نداره ممکنه خیالباف خوبی باشه ولی اون خیال هرگز نمی تونه واقعیت پیدا کنه.
اما همن ادم ممکنه چیزی داشته باشه یا استعدادی داشته باشه که هنوز در موردش خیالبافی نکرده باشه. مثلا ممکن یه ادم شوخ باشه و نوشته های خوبی داشته باشه و اگه توخیالاتش خیالبافیکنه(یه تصویر ذهنی دقیق و قدرتمند بسازه که یه نویسنده فکاهیه) اون موقع دیگه اون بابا هوم بابایی میشه که توی تصویر ذهنی خودش دیده.
پس باید :
یک خیالباف واقعگرا بشیم تا واقعا بتونیم خیال بافته شدمون را بپوشیم تا همه ببینن با خیالبافی هم میشه به موفقیت و ثروت رسید