يک ميلیاردر را کاملا تعريف کنيد با تمام جزئيات!

[3ObHaN]

نظر من یکم پیرمردیه ، نگید دچار پیری زودرس شده
همه اخلاق منو میشناسن ، توضیحات کامل میدم

با اجازتون ؛ منه میلیاردر رو توضیح میدم :

- یه خونه داره تو اروم ترین جای دنیا ، با 100 تا اطاق خواب و یه حوض بزرگ وسط حیاتش و یه عالمه درخت دور و برش و یه جاده ی سنگ فرش شده که از درب ورودی به ست میدون اصلی خونه که همون حوض بزرگ باشه میاد و و یه تپه ی سبزی کاری شده اطرافش و یه باند هلیکوپتر رو سقفشو و یه زمین تنیس پشت خونه و یه ماز هم داشته باشه خوبه . من دلم میخواد خونه از درب ورودی که مشرف به حوض هست ، یه عالمه پله بخوره و به تراس خونه برسه و از اونجا به داخل خونه راه پیدا کنه ، البته اقای میلیاردر کلی هم حیوون داره که ازاده ازادن . من دیوار بلند رو خیلی دوست دارم ، احساس امنیت میده بهم . دیوار های هفت متری اجری که وسطشون بتنه این از خونش
- هر روز صبح ، با یه کت و شلوار مشکی و یه کلاه اینجوری :

صبحونه میخوره و سوار ماشین f کلاسش که یا بنز اس کلاسه و یا بی ام و سری هفته میشه ، البته پشت میشینه و راننده ی مورد اطمینانش که یه پیرمردیه ، جلو میشینه .
- یه میلیاردر حتی اگه کل کارش با یه لب تاب باشه ، باید ، دفتر کار داشته باشه ، باید دفتر کار یه برج باشه که شبیه هتل باشه ، پایین لابی داشته باشه و یه اسانسور مخصوص مدیر عامل روبه رو ی درب برقی ساختمون باشه ، وقتی داخل میشی ، باید همه بهتون سلام کنند و تو هم متقابلا بهشون سلام کنی و حالشون رو بپرسی .
دفتر کار باید پنت هوس باشه ، یه دیوار کاملا شیشه ای تو بالاترین طبقه ، یه میز کار خیلی بزرگ باید باشه که روش یه لب تاپ باشه فقط با یه سری پرونده ، دیواره روبه رو ی دیوار شیشه ای باید کتابخونه باشه ، صندلی مدیر عامل باید از چرم ایتالیایی باشه ، یه تلویزون هفتاد اینچ رو به رو ی میز مدیر عامل باشه ، یه کره ی خیلی بزرگ جغرافیای یا یه شیر سنگی ، ترجیحا طلایی ، رو به رو میز باشه ، درب ورودی باید با کلید منشی شخصی باز بشه ، اتاق کاملا باید بی صدا باشه ، یعنی صدای داخل اتاق نباید بره بیرون ولی برعکس در صورت خواست مدیر ممکنه ، یه اتاق کنفرانس هم باید تو طبقه ی مدیر عامل باشه ، طبقه ی مدیر عامل خواست خودشه و اتاق دیگه نباید داشته باشه .
- میلیاردر باید نماز خون باشه ، نماز دزدگیره ایمانه ، ایمان رو نماز به یاد میاره ، وقت نماز ظهر شرکت تعطیله و نماز به جماعت برگزار میشه و کسایی که دوست دارند باید شرکت کنند ، بعد نماز و غذا ، که با هم تو یه طبقه صرف میشه بعد ، به ترتیب همه مدیر های ارشد بیان تو طبقه ی مدیر عامل و جلسه بزارن ، بعد تو هر طبقه ، مدیر میره و با کارکنان جلسه میزاره و علاوه بر طوفان فکری ، بر روند کار نظارت میکنه ، پنجشنبه ها هم قسمتی از جلسه به مشکلات شخصی کارکنان ، تعلق پیدا میکنه تا همه با شادی و رضایت کار کنند ، بعد نوبت به سر زدن به واحد های صنعتی و دیدن کارگر ها میرسه ، سوار ماشین میشه ، و به کارخونه میره .
- میلیارد باید تا وقت نماز کارش تموم بشه ، بعد باید بره ، تو مسجد وقفی خودش که خودش ساحته و علاوه بر نماز با مشاور مذهبیش ، صحبت کنه . وقف باید سرلوحه ی کار باشه ، وقتی از 1 ریالت بگذری ، خدا 1000000000 هزار ریالش میگذره و این خیلی مهمه .
بعد هم میری خونه و میخوابی
علاوه بر اون من میلیاردر باید ، یه ویلا تو تمامی شهر ها داشته باشم ، با سیاست مدار ها ، دیدار کنم ، همه جا باشم ، از ثروت نترسم ، ثروت واسم بی معنی باشه و طوری باشه که از هزار بار شکست خوردم ، تو 1 ماه بتونم به موفقیت برسم .
بحث حیوون خونگی و ماشین و کشتی و هواپیما و ... هم که حله