پيرمرد 50 توماني

[اقاي ايـــده]

با سلام خدمت دوستان

واقعيت زير رو براتون مي نويسيم تا شما هم از راه خلاف ديگري اطلاع پيدا كنيد.

حدود دوماه پيش يك روز مادرم بهم گفت خانوم يكي از همكارانش بهش زنگ ميزنه و بهش ميگه يك راننده تاكسي كه پيرمرد 60 الي 65 ساله هست نياز به 50 هزار تومان پول دارد. ايا بهش بدم يا نه
و اين اقا ميگه بده.(اين اقا هم خودش سنش خودش بيش از 50 سال و خانومش هم در همين حدود هست.

حالا داستان از چه قرار بوده.

خانومش سوار تاكسي پيكاني ميشود راننده به با كمي اه ناله از زمانه به خانومه ميگه يك ماشين روا ثبت نام كرده ولي 50000 تومان ندارد كه هزينه كامل ماشين رو بدهد و اون رو بگيرد.براي پيدا كردن اين مبلغ هم به همه جا رفته و از همه درخواست كرده و كسي نداده.

كه با اين حرفا باعث تحريم احساس اين خانوم ميشه و اين خانوم هم ميگه بريم خونه بهت بدم.

كه بعدش به شوهرش زنگ ميزنه و شوهرش هم ميگه بده و قرار ميشه اين راننده تاكسي هر وقت بدست اورد هزينه رو بازگرداند.

اما ماجرا امروز جالب شد.

مادرم اومد گفت امروز يك اتفاق افتاد.

اگر يادش باشه حدود 2 ماه پيش جريان اون راننده تاكسي رو.

من امروز تو يك تاكسي نشستم و راننده يك پير مرد بود و شروع كرد به اه ناله و گفت يك ماشين ثبت نام كرده و الي اخر (درست مثل اون راننده قبلي)

مادر بنده هم چون ماجراي اون راننده تاكسي يادش مياد به طرف ميگه شما همون ادم نيستي كه از خواهر من 5000 تومان گرفتي؟؟(مادرم خودش رو جاي خواهر اون خانوم معرفي ميكنه)

راننده هم حول ميكنه و ميگه نه من اون نيستم اون فرد برادر بنده هست و اونم همين مشكل رو داشته و يك خانومي بهش كمك كرده.

خلاصه راننده هم گاز ماشين رو ميگيره كه زودتر به مقصد برسه و مادرم رو پيدا كنه.

موقع پيدا شدن هم مادر ميگه بهتره بري پول خواهرمو بهش برگردوني.
چون گفته اگر حرفات راست نباشه هزينه اي كه دادم حلالت نباشه.

اون طرف هم ميگه باشه برم به داداشم بگم.

در صورتي كه خود اين شخص همون شخص قبلي بوده.

اينم از دنياي ما كه هر روز افراد با تحريك احساسات افراد به نحوي كلاه برداري ميكند.

واقعا نميدانم چه بگويم.

روزانه چقدر ادم هاي ساده لو يا به درست تر ادم هاي دل رحم و احساسي به دام همچين افرادي ميوفتند.


اينطور ادمها جز اينكه باعث شوند ديگر به هيچ كس نشود اعتماد كرد كار ديگري نميكند.