درخواستهای راهنمایی و مشاوره مسکن (ساخت و ساز - سرمایه گذاری - خرید - فروش و...)

[پرواز]

خب به سلامتی این خونه هم کنسل شد! هم وقف بود، هم تو طرح! به دوستان عزیز دیگه ای که میخوان خونه بخرن شدیدا تاکید میکنم حتما قبل از معامله موضوع وقف بودن و تو طرح بودنش رو بررسی کنید. ما اصلا فکرش رو نمی کردیم وقف باشه. وقتی همسرم برای هر خونه از مالک میپرسید اینجا وقف که نیست؟، من بهش میگفتم این سوالا چیه؟ اینهمه آدم اینجا خونه ساختن، چطور میخواد وقف باشه؟! اما دیروز فهمیدم ممکنه اینهمه آدم بتونن سر وجدانشون کلاه شرعی بذارن! نزدیک 240 هزار هکتار زمین کامل وقف امام رضا بود و حتی یه نقطه ی خالی نداشت. یعنی کامل مسکونیش کرده بودن و 400 ساله به قول خودشون توش میشینن! البته آستان قدس هیچ مدرکی دال بر وقف بودنش نداره. و مردم منطقه هم میگن آستان قدس داره ظلم میکنه! ولی در هر صورت اگه هر کی مث من عاشق امام رضا باشه، کافیه اون ته دلش یه ذره شک وقفی بودن این خونه بیاد؛ دیگه نمیشه به این خونه دل بست.
بعدش بابام با یکی از دوستانش که شهردار بود مشورت کرده بود. شهردار گفته بود چون آستان قدس مدرکی نداره خیلی نگران نباشن!(هرچند آخرش ته دل من اصطلاحا چرک بود) . اینه که امروز گفتیم یه سر هم به شهرداری بزنیم بد نیست. نقشه هوایی گرفتیم و دیدیم به ببببببببه. تو طرح هم بود! طرح های ویژه!
اینه که همه چی منتفی شد. پول زمینی که گفتم فروختیم هم امروز واریز شد که چون نهایتا یک ماه میخواد بمونه، تو مهر سپرده اش کردیم که یه مبلغی سود بخوره.
این انشای من هم تموم شد و ما هنووووووووز خونه دار نشدیم.
(ولی خدا رو با همه وجود شکر میکنم که خیلی هوامونو داره)

ولی اتفاقات مرتبط نتیجه قانون جذب یا هر چی دیگه هم تو این ماجرا برامون اتفاق افتاد. دقت کنید جالبه:
چند شب قبل خواب امام رضا رو دیدم که در مورد این ماجرای خونه خریدن بهم یه چیزی گفت!!!
بعدش چند روز بعد خیلی اتفاقی در اوج ناامیدی آخر شب یه بنگاهی ما رو برد یه خونه نشونمون داد که بعدا فهمیدیم وقف امام رضاست.
من اصالتا خراسانی هستم
ارادت خاصی به امام رضا دارم
تو کل اصفهان فقط 240 هزار هکتار وقف امام رضاست که اون 240 هزار هکتار تماما همین یه منطقه است و بس.
دیشب که گفتم بابام با دوست شهردارش صحبت کرده بود، در واقع خیلی اتفاقی بعد از یه جلسه تو مشهد تصمیم میگیرن برن باهم زیارت، حرم امام رضا. و تو راه حرم بود که وقتی بابام باهاش در مورد این جریان حرف زده بود، شهردار به همسرم زنگ زد و با همدیگه این صحبتی که اون بالا گفتم رو داشتن.
امروز صبح همون موقع که از دم در داشتیم میرفتیم بیرون که بریم شهرداری، بابام زنگ زد و گفت من حرم و روبروی ایوون طلا هستم. با امام رضا حرف بزن...