ما بالاخره شروع کردیم ..... اونم طوفانی

[mohamad javad]

خوب دوستان عزیز امروز می خوام یه چشمه دیگه از خواستن توانستن است رو نشونتون بدم........
بانک واسه اینکه پرونده ما رو نگاه بکنه گفت باید سرمایه ثبتی شما استعلام بشه و اگر زیر 20 میلیون باشه شرکت شما اعتبار نداره که وام بگیره .... و ما چه کردیم؟!!!!!
در عین بی پولی سرمایه شرکت رو از 150000 تومان به بیست و هفت میلیون تومان رسوندیم و ثبت کردیم بدون اینکه ریالی از جیب بدیم.
آقا من به این نتیجه رسیدم اگه زحمت بکشی ، مشورت بگیری ، همت و پشتکار داشته باشی و از همه مهم تر امیدت به خدا باشه یه راهی به ذهنت می زنه.
باور کنین.
ظرف 3 روز به هر کسی که تونستم زنگ زدم ، شرکامم همینطور تا بتونیم پولی رو واسه 4 روز قرض بگیریم بریزیم تو حساب شرکت و گ.اهی واریز اونو واسه اداره ثبت ببریم.
فقط اینجا می گم از کجا این پولو جوررکردیم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
4 میلیون پسردایی دوستم از دخل ساندویچیش داد
1 میلیون همکلاسی دانشگام داد
9 میلیون برادر زنم با هزار منت داد از حساب مسکنش ( البته عیب نداره بذار منت بذاره ما هدف واسمون مهمه اونم از حسودیشه که اینجوریه)
10 میلیون از برادر اون شریکم که تو بانکه و با هزار دنگ و فنگ 4 روزه ردیف کرد ( اونم با هزار منت...........)
3 میلیون پول عمل پشم یکی از همکارام بود که 4 روزه بهم داد
و کلی آدم که گفتن به خدا نداریمو در صورتی که داشتن و ندادن.؟!!!!!
و سرمایه شرکت ما ثبت شد.