بیان خاطرات ضرر و زیانهایی که در فعالیتهامون داشتیم (برای عبرت دیگران )

[mir abbas]

تمام دوستان از اولین سودهایی که کردند نوشتند من میخوام از اولین ضرری که کردم براتون بگم چون بعدها این یک ضرر برام شد یک سود خوب ،منظورم اون تجربه ای بود که از اون ضرر یاد گرفتم و سالهای بعد خیلی به کارم اومد و باعث موفقیتهای بعدیم شد.
حدود سال 79 من کار پخش خشکبار را تو تهران و کرج شروع کردم ،حدود 8 ماه از شروع فعالیتم گذشته بود که یک مشتری از من درخواست میزان زیادی جنس کرد که حدود 5/3 میلیون تومن میشد .من طبق تحقیقی که کردم دیدم مغازه اجاره ای هست ولی مالک مغازه تا حدودی ایشان را تایید کرد و از مهمترین دلایلی که من زیر بار رفتم این بود که 5/1 میلیون پول نقد داد و 2 میلیون را چک 10 روزه داد .
خوشحال از اینکه این فروش را انجام داده بودم و سود 500 هزار تومنی برده بودم ولی دلهره عجیبی داشتم و هر روز از روبروی اون مغازه رد میشدم تا سررسید چکش سر برسه و از اونجا بلند نشه و بره .
ولی دوستان اون دلهره بی دلیل نبود روز چهارشنبه مغازش کاملا پر کارتن و جنس بود ولی شنبه که سر زدم دیدم جلوی مغازش کلی طلبکار وایستاده که منهم به اونا اضافه شدم .
جمعا 500 میلیون تومن سال 79 کلاه برداری کرد ودیگر هم خبری ازش نشد حتی با شکایت و گرفتن حکم جلب و ممنوع الخروج کردن از کشور توسط تمام طلبکار ها.
بله دوستان یک ضرر بسار سنگینی انزمان بود و لی مهم این بود که من درسهای زیادی از اون ضرر گرفتم که هنوز هم خیلی به کارم میاد.