ماگستان، خرید ماگ، خرید فلاسک و خرید هدیه در همین نزدیکی!
خاطرات زمان کنونی: 09-25-2025, 03:00 PM |
|||||||
|
خاطرات
|
09-22-2012, 01:09 PM
ارسال: #35
|
|||
|
|||
RE: خاطرات
به این میگن شانس؟!
با عصبانیت داد میکشید: یالا ! همه لخت شید و دستتان رو بکشید جلو! نه! نگران نباشید منظور سر گروهبان لخت کامل نبود اون میخواست که ما لباسهای نیم تنه بالا رو کامل در بیاریم که ما هم امرش رو اطاعت کردیم.وبه نظم تو صف ایستادیم. من نفر سوم صف بودم. سرگروهبان روبروی نفر اول ایستاد. یک مرتبه صدای اوخ بلند شد. صدای اوخ مربوط به سرباز اول بود که ساق پاش مورد اصابت نوک پوتین سرگروهبان قرار گرفته بود. سر گروهبان به ارشد گروه گفت: برای این مردک 48 ساعت اضافه خدمت یادداشت کن بعد رو به همون سرباز کرد و گفت آخه مردک این ناخن هست که تو داری؟! مگه ناخنگیر قحطیه یا میخوای مثل دخترا ناخنت رو بلند بذاری؟ سر گروهبلان به سراغ نفر دوم رفت و این بار گفت تو هم که دست کمی از نفر اول نداری.اما چون بلندی ناخنت کمتره فقط 24 ساعت اضافه خدمت میخوری! سر گروهبان به سراغ من امد. حتما شما نگران اضافه خدمت من هستید. اما نه خوشبختانه من شب قبل حمام بودم و ناخنم رو کوتاه کردم. لذا با غرور مقابل سر گروهبان ایستادم و دستانم رو همانطور کشیده نگهداشته بودم. سر گروهبان وقتی به من رسید با لبخندی که تمام دندونهای کرم خوردش معلوم بشه رو به بقیه سربازها کردو گفت : آفرین محمد... این بچه اونقدر تمیزه وبا نظمه که باید برای بقیه شما الگوبشه! به خاطر همین محمد شموسی 24 ساعت مرخصی ساعتی تشویق میشه!!! 24 ساعت مرخصی فرصت خوبی بود تا با یکی از دخترهای هم دانشکده ای که منهم مدتی عاشقش بودم قرار ملاقات بذارم و . . . از خوشحالی تو پوستم نمیگنجیدم. بالاخره موفق شدم تا با اون برای روز جمعه صبح در پارک اصلی شهر قرار بگذارم صبح پنجشنبه یعنی یک روز قبل از قرارمون در مراسم صبحگاهی جناب سرهنگ برای ما سخنرانی داشت. اون با توجه به موقعیت خاص منطقه اعلام کرد که از امروز تمامی مرخصی ها تا اطلاع ثانوی قطع میشه!!! با شنیدن اینجمله رنگ از روم پرید اینم از شانس ( بوق ) من بود .تا پایان سخنرانی جناب سرهنگ تحمل کردم. وقتی از گروهان پرسید کسی سئوال نداره دل به دریا زدم و دستم رو بالا بردم و با صدای لرزان پرسیدم : ببخشیدقربان! مرخصی های تشویقی هم لغو میشه؟ جناب سرهنگ با صدایی رسا و پر ابهت گفت: نه پسرم! سربازی که تشویق شده به پاس خدماتش ! هر موقع که دوست داشت میتونه از تشویقیش استفاده کنه.ببینم پسرم تو برای چه کاری تشویق شدی؟ منکه از شادی سرشار از غرور اشک در چشمانم حلقه زده بود سینه ام رو جلو دادم و با افتخار گفتم قربان ! اینجانب محمد شموسی به علت کوتاه کردن ناخن هایم هفته گذشته توسط سر گروهبان 24 ساعت تشویق شدم ![]() یک مرتبه صدای اوخ بلند شد. این صدای اوخ مربوط به من بود که به خاطر اصابت نوک پوتین جناب سرهنگ به ساق پام بی اختیار از دهنم خارج شده بود! در حالیکه چشمم سیاهی میرفت شنیدم که سرهنگ میگفت: مرتیکه من رو دست انداخته حالا که اینطور شد براش یک هفته اضافه خدمت بزنید ضمن اینکه پنجشنبه وجمعه هم نگهبانی بده . . . نتیجه اخلاقی (1): به این میگن شانس ناخنی ! نتیجه اخلاقی (2): ناخن خود رو کی گفته کوتاه کنید؟ ![]() در دنیا یک نفر فقط وجود دارد که باید سعی کنیم
همیشه از او بهتر باشیم و آن کسی نیست جز گذشته خودمان! |
|||
|
پیام های داخل این موضوع |
خاطرات - mohammadshamosi - 06-14-2012, 02:36 AM
RE: خاطرات - mohammadshamosi - 06-14-2012, 04:26 PM
RE: خاطرات - mohammadshamosi - 06-16-2012, 10:30 PM
RE: خاطرات - MARYAR - 06-16-2012, 11:32 PM
RE: خاطرات - mohammadshamosi - 06-17-2012, 12:16 AM
RE: خاطرات - hamidtaha - 06-17-2012, 12:20 AM
RE: خاطرات - mohammadshamosi - 06-17-2012, 12:27 AM
RE: خاطرات - mosafer bedar - 06-17-2012, 08:05 AM
RE: خاطرات - mohammadshamosi - 06-18-2012, 12:56 PM
RE: خاطرات - فرهاد قربانی - 06-18-2012, 01:49 PM
RE: خاطرات - mohammadshamosi - 06-18-2012, 07:40 PM
RE: خاطرات - فرهاد قربانی - 06-18-2012, 08:01 PM
RE: خاطرات - mohammadshamosi - 06-20-2012, 02:40 PM
RE: خاطرات - goldmen - 06-20-2012, 06:35 PM
RE: خاطرات - mohammadshamosi - 06-25-2012, 01:19 AM
RE: خاطرات - mohammadshamosi - 07-06-2012, 11:57 PM
RE: خاطرات - P@RSA - 07-07-2012, 12:29 AM
RE: خاطرات - mohammadshamosi - 07-07-2012, 01:51 AM
RE: خاطرات - mohammadshamosi - 07-13-2012, 11:51 PM
RE: خاطرات - mohammadshamosi - 07-16-2012, 01:56 AM
RE: خاطرات - mohammadshamosi - 08-03-2012, 12:22 AM
RE: خاطرات - P@RSA - 08-03-2012, 12:43 AM
RE: خاطرات - فرهاد قربانی - 08-03-2012, 12:49 AM
RE: خاطرات - درناز - 08-03-2012, 02:36 AM
RE: خاطرات - mohammadshamosi - 09-08-2012, 05:28 PM
RE: خاطرات - M3HDI - 09-08-2012, 05:40 PM
RE: خاطرات - mohammadshamosi - 09-08-2012, 05:52 PM
RE: خاطرات - کامیار کاظمی - 09-08-2012, 06:04 PM
RE: خاطرات - صدفی - 09-08-2012, 11:41 PM
RE: خاطرات - mohammadshamosi - 09-19-2012, 11:58 PM
RE: خاطرات - فرهاد قربانی - 10-14-2012, 09:37 AM
RE: خاطرات - jahanagahi - 09-20-2012, 12:56 AM
RE: خاطرات - P@RSA - 09-20-2012, 04:17 PM
RE: خاطرات - M3HDI - 09-20-2012, 06:34 PM
RE: خاطرات - jahanagahi - 09-20-2012, 07:25 PM
RE: خاطرات - mohammadshamosi - 09-22-2012 01:09 PM
RE: خاطرات - درناز - 09-24-2012, 12:48 AM
RE: خاطرات - mohammadshamosi - 10-06-2012, 09:34 AM
RE: خاطرات - mohammadshamosi - 10-14-2012, 01:21 AM
چیکارش میشه کرد خوب؟ - mohammadshamosi - 10-31-2012, 02:50 AM
RE: خاطرات - حامد - 10-31-2012, 10:45 PM
RE: خاطرات - M3HDI - 10-31-2012, 11:04 PM
RE: خاطرات - مسعود کوچولو - 11-01-2012, 12:23 AM
RE: خاطرات - mohammadshamosi - 11-01-2012, 12:29 AM
RE: خاطرات - mohammadshamosi - 01-08-2013, 10:38 PM
RE: خاطرات - MARYAR - 01-08-2013, 10:59 PM
RE: خاطرات - mohammadshamosi - 01-09-2013, 09:52 AM
RE: خاطرات - mohammadshamosi - 03-12-2013, 02:41 PM
RE: خاطرات - MARYAR - 03-12-2013, 06:40 PM
RE: خاطرات - mohammadshamosi - 03-12-2013, 10:38 PM
RE: خاطرات - MARYAR - 03-12-2013, 10:41 PM
RE: خاطرات - mohammadshamosi - 03-13-2013, 01:24 AM
RE: خاطرات - MARYAR - 03-13-2013, 01:30 AM
RE: خاطرات - MARYAR - 03-12-2013, 10:45 PM
RE: خاطرات - jahanagahi - 03-12-2013, 10:57 PM
RE: خاطرات - mohammadshamosi - 05-22-2013, 05:02 PM
RE: خاطرات - MARYAR - 05-22-2013, 05:37 PM
RE: خاطرات - mohammadshamosi - 09-22-2013, 05:32 PM
RE: خاطرات - محسن قلي زاده - 09-23-2013, 12:04 PM
RE: خاطرات - محسن قلي زاده - 09-24-2013, 11:06 AM
RE: خاطرات - محسن قلي زاده - 09-24-2013, 11:15 AM
|
موضوع های مرتبط با این موضوع... | |||||
موضوع: | نویسنده | پاسخ: | بازدید: | آخرین ارسال | |
خاطرات نوجوانی که به فکر میلیاردرشدن بود | alireza091111 | 8 | 2,196 |
05-30-2013 01:28 PM آخرین ارسال: alireza091111 |
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان