روشهایی مفید جهت کاهش هزینه های زندگی

[صدفی]

از واقعیتی که در راه است با خبر شوید

سیاست های مالی گسترده ای که از آگوست 2007 به منظور مقابله با بحران اقتصادی در آمریکا وضع شده است تا کنون نتوانسته اقتصاد این کشور را نجات دهد و تنها فعالیت های حباب گونه ای که زیر فشار ناظران مالی صورت گرفته را به راه انداخته است.

به گزارش روز دوشنبه سرویس اقتصادی جام نیوز، بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران اقتصادی اروپا و آمریکا معتقدند تنها دلیل تداوم این فعالیت های حباب گونه نیز حمایت ثروت اندوزانی است که از سیاست های اقتصادی دولت آمریکا حمایت می کنند.

باید توجه داشت تمام دستاوردهایی که از سیاست های مالی دستگاه های اقتصادی آمریکا بدست آمده همچنان برای نگهداشت وضعیت فعلی که تمام فعالیت های اقتصادی ظاهری است، هزینه می شود.

'فرانک شوستاک' اقتصاددان و استاد دانشگاه اتریش و همچنین پژوهشگر موسسه 'میسز' آمریکا در این باره می گوید: سیاست های اقتصادی دولت که با هدف حمایت از فعالیت های حباب گونه توسعه یافته اند نه تنها توان نجات اقتصاد آمریکا را ندارند بلکه می توانند شرایط موجود را نیز بدتر کنند.

این تحلیلگر اقتصادی اروپایی که نظراتش درباره اقتصاد آمریکا در پایگاه خبری - تحلیلی بسوی آینده مالزی منتشر شده است، می افزاید: اگر کسی به مثالی در این مورد نیازمند است می تواند وضعیت کشورهایی نظیر یونان، اسپانیا و پرتغال را مشاهده کند که در یک دوره طولانی سیاست های مالی این کشورها قلب رشد اقتصادی آنها یعنی میزان پس انداز واقعی را تخریب کرده است.

فرانک شوستاک در ادامه ضمن انتقاد از سیاست های اقتصادی دولت آمریکا تاکید می کند که تهدید واقعی، فعالیت های حباب گونه ای است که باید به منظور تولید ثروت و ایجاد شغل از دستور کار خارج شوند و تا زمانی که اینگونه فعالیت ها وجود داشته باشند، شرایط موجود نیز ادامه می یابد. هر سیاستی در حمایت از این فعالیت ها در هر بخشی تنها باعث بدتر شدن اوضاع می شود.

این تحلیلگر اتریشی امور اقتصادی با اشاره به فرآیند ایجاد بحران اقتصادی در آمریکا و تداوم آن تا زمان فعلی، می افزاید: اقدامات بانک مرکزی آمریکا برای جلوگیری از بحرانی که در سال های 2007 تا 2009 انجام شد، تاثیرات شومی در آن زمان نشان داد. بعد از رشد 3.1 درصدی در سال 2007، نرخ رشد تولیدات صنعتی به منفی 14.8 درصد در ژوئن 2009 کاهش یافت.

در بخش مسکن نیز این رشد از 20.5 درصد در سال 2005 تا منفی 54.8 در ژانویه 2009 ادامه داشت. نرخ رشد روند منفی خود را ادامه داده است. نرخ بیکاری نیز از 4.4 درصد در سال 2007 به 10 درصد در سال 2009 افزایش یافته است. در این دوره زمانی تعداد 2میلیون و 32 نفر بر جمعیت بیکار افزوده شدند.

این کارشناس اقتصادی اروپایی تاکید می کند: در واکنش به فروپاشی اقتصادی و ترس از اضمحلال مالی، بانک مرکزی آمریکا پول زیادی به سیستم بانکی تزریق کرد. در نتیجه، ترازنامه فعالیت های اقتصادی از 0.884 تریلیون دلار در سال 2008 به 2.247 تریلیون دلار در دسامبر 2008 رسید. نرخ رشد ترازنامه نیز از 1.5 درصد در فوریه 2008 به 8.152 درصد در دسامبر همان سال افزایش یافت.

برخلاف این تزریق مالی، حرکت رشد وام بانک های تجاری از 11.9 درصد در سال 2007 به منفی 5.3 درصد کاهش یافت. در نتیجه کاهش حرکت رشد وام، عرضه اسکناس برای بخش تجاری افزایش یافت هر چند که این افزایش تنها بر روی اوراق بهادار و به صورت اسمی اتفاق افتاد. اما با این حال این رخداد باعث افزایش نرخ رشد عرضه پولی آمریکا از 1.5 درصد در آوریل 2008 به 14.3 درصد در آگوست 2009 شد.

با این وجود دولتمردان آمریکا نمی توانند ادعا کنند که با سیاست هایی که اتخاذ کردند توانسته اند از بحران اقتصادی خارج شوند و این بحران کماکان اقتصاد آمریکا را به سمت سقوط و ورشکستگی سوق می دهد