نظر سنجی-تا پایان سال ...

[مهدی گل محمدی]

والا کامیار جان برا منم خیلی طولانیه ولی سعی می کنم زیاد طولش ندم که سردرد بگیرید.

1-از اول سال شروع می کنم:
اوایل سال بود...داشتم جزوه های آرزو شکیبا رو می خوندم که در رابطه با پولسازی در قرن 21 بود.خیلی برام جالب بود.از اونجا بود که استارت میلیاردر شدنم رو زدم.البته یه دلیل دیگه هم داره که باعث شد وارد این مسیر بشم،من تو سالی که گذشت یکی از بهترین دوستانم (محسن)رو از دست دادم(به خاطر سرطان خونش)قبل از فوتش همیشه آرزو داشتیم که باهم یه شرکتی رو راه اندازی کنیم تا 1000 تا بچه یتیم رو بریم از کمیته امداد و بهزیستی بگیریم و در اونجا مشغول بکارشون کنیم.(چون دعاهای اونا واقعا تو زندگی معنوی و مادی آدم تاثیر قابل توجهی میزاره).هر شب با محسن میرفتیم بیرون در رابطه با این قضایا صحبت می کردیم.طفلی آخر آخرا فقط میگفت مهدی باید راه منو ،فکر منو ادامه بدیها.منم همیشه می گفتم با خودت ادامه میدم.من تنهایی هیچی نیستم.ولی...ولی دیگه عمرش به این دنیا نبود و از این دنیا رفت(4 فروردین 90)(برام نوشتن یه مقدار سخت شده اشک اجازه نمیده ولی نیمخوام متنو نصفه ول کنم)
بعد از اون مصمم تر شدم که میلیاردر بشم و کارافرینی بکنم.این شد هدف من.شب و روزم درگیر این مسئله بود.که اوایل اردیبهشت با این انجمن(البته بهتر بگم با این خانواده)آشنا شدم.دقیقا یادمه اون موقع فقط منو کامیار و اقا هوشنگ پست میزدیم.بعد کم کم بچه های دیگه به جمعمون اضافه شدن.بعد که بچه ها اضافه شدن دیگه انجمن شد محفل پخش انرژی.همه بچه ها از هم دیگه انرژی میگرفتن....من هم خیلی انرژی گرفتم....همین طور که گذشت به طور کاملا اتفاقی با ناصر آشنا شدم.این بهترین و مهم ترین اتفاقی بود که تو این یک سال برا من افتاد.یکی از برکات این انجمن همین دوستی من با ناصر بود که این خودش یه دنیا ارزش داشت برا من(بدون اغراق میگم).بعد کم کم با ناصر رفاقتامون اوج گرفت.همینطور دنبال هدفمون رفتیم هیچوقت یادم نمیره که چه جاهایی که نرفتیم.با چه کسایی که آشنا شندیم.واقعا خیلی لذت بخش بود....بالاخره تونستیم کسب و کار خودمون رو شروع کنیم....تا موقع شروع من خیلی ترس داشتم ولی وقتی که شروع کردیم ترس رفت کنار و یه اعتماد به نفس قوی،یه ایمان قلبی محکم گفت که برو جلو موفقیت حقته و تو محکوم به موفقیتی.دیگه این شد که هر روز به لطف خدا پیشرفت کردیم.و همینطور هم به سوی موفقیت با سرعت مطمئنه داریم پیش میریم.من اسم این سالی که گذشت رو گذاشتم سال تغییر .... واقعا تغییراتی که من تو زندگیم داشتم زندگی منو از این رو به اون رو کرد.

2-والا فعلا که هدفی نداشتم که عقب مونده باشه.ولی دارم به سوی اهداف اصلیم با برنامه ریزی دقیق و حساب شده پیش میرم.

3-هدف اصلی من برا سال جدید پیشرفت کاری(یعنی اگر خدا بخواد به تعداد دستگاه هامون اضافه کنیم) و بستن قرداد های بزرگ با شرکت های بزرگه.

4-کار ما که برا عید فکر کنم بخوابه و تا 20 روز بعد عید هم کاری نباشه که ما انجام بدیم.ولی تمام سعیم رو می کنم که یه چندتا کار بزرگ بگیرم و در ایام عید هم مشغول باشم.