عظیم ترین راز کسب ثروت در تاریخ

[abdolhossein]

اشتباه بزرگ لئو باسکالگیا

من لئو باسکالگیا را سال ها قبل ملاقات کردم. او فردی جذاب و فریبنده و نویسنده کتاب پرفروش عشق است. یک بار در یک سخنرانی گفته بود: «کپی رایت [حق انحصاری استفاده و بهره برداری از] عشق متعلق به من است.»
او مردی دوست داشتنی بود. کلامش دل را گرم می کرد و غصه را از بین می برد. ماریان ، همسرم در آن زمان، و من عادت داشتیم لئو را در تلویزیون تماشا کنیم. او به ما انگیزه می داد و مشوقمان بود.
ما در آن ایام در حال یاد گرفتن پرداخت وجوهات شرعی بودیم. من در امور مذهبی به شدت شکاک بودم. هنوز فکر می کردم بخشش توطئه ای است که از طرف نیازمندان برای خالی کردن جیب ثروتمندان ریخته شده است. اما ماریان همیشه با ذهنی بازتر برخورد می کرد و بیشتر از من اعتماد می نمود. او در آن سال های آغازین بیشتر از من به بخشش می پرداخت.
روزی در اطراف می گشت تا شخصی را پیدا کند تا برایش پول بفرستد. به راحتی لئو باسکالگیا را به خاطر آورد . تصمیم گرفت به خاطر همه چیزهایی که با دیگران در میان گذاشته بود و همچنین به خاطر این که در خلال سخنرانی ها و کتاب هایش همواره زندگی همراه با عشق را به وی یاد آوری کرده بود از او تشکر کند .
بنابراین ماریان نشانی او را پیدا کرد و چکی برایش فرستاد . به خاطر دارم که زمانی که برای او یادداشت نوشت و هدیه را برایش پست کرد چقدر خوشحال بود. قلبش زنده بود.
اما بعد از آن چیزی ناراحت کننده اتفاق افتاد.
چند هفته بعد ، ماریان نامه ای لئو دریافت کرد . او چک همسرم را برگردانده بود و یادداشتی همراهش اضافه کرده و در آن عنوان کرده بود که اموال زیادی دارد و بیشتر از آن نمی خواهد بنابراین لطفا چک را به کسی بده که به آن نیاز دارد.
ماریان آسیب دید. او مورد توهین واقع شده و احساس طرد شدگی می کرد. وی رد شدن هدیه اش را نپذیرفتن خودش تلقی می کرد. موقعیت ناراحت کننده ای بود.
در حالی که ما می توانستیم در خصوص پاسخ به نامه بحث کنیم، تاکید من بیشتر راجع به رفتار لئو بود. من فکر می‏کردم لئو مرتکب اشتباه شده است. به منظور بودن در جریان زندگی شما باید به همان خوبی ای که می بخشید دریافت هم بکنید. لئو جریان را بند آورده بود.
بعدها از طریق خود لئو دریافتم که مورد چند فقره سرقت واقع شده است. قفل در خانه اش را شکانده و اموالش را برده بودند. این قضیه برای او آن طور که یادم می آید حداقل دو مرتبه اتفاق افتاده بود.
من نمی توانم کمکی به او کنم. اما فکر می کنم لئو موانعی درونی در مورد دریافت داشت. آن موانع در جهان خارج از طریق از دست دادن آن چه داشت خود را نشان داد. ممکن است در اشتباه باشم. اما واقعا نگرانم که شاید ارتباطی میان نپذیرفتن هدایا و از دست دادن چیزهایی که داشت وجود داشته باشد.
بایید از اشتباه لئو درس بگیریم.
اگر کسی به شما پول تعارف کرد قبول کنید.
اگر کسی از شما تعریف کرد بپذیرید.
اگر کسی به شما هر هدیه ای داد با شادمانی از آن استقبال کنید.
اگر شما هدایا، تعریف ها و پول را رد کنید، در حال بستن باب موفقیتی هستید که دارد سعی می کند به سوی شما بیاید. کلید، بودن در خط است. وقتی دادید و گرفتید در حال شرکت در جریان زندگی هستید.
گذشته از همه، پول دارد می گردد تا برای هر کس هر کار خوبی را که می شود انجام داد انجام دهد.
آن را ببخشید و هر گاه به سوی شما آمد آن را دریافت کنید.