من منفی شدم یا زیاد طلب؟؟؟

[هورداد]

(12-14-2014 01:00 AM)davaran نوشته شده توسط:  سلام .. دوست عزیز .. خیلی کارا مثل دوچرخه سواری می ماند .. هی سوار می شی و می افتی و تکرار میشه و اگر جا نزنی از یک جایی دیگه هیچ وقت نمی افتید ... و سرعت می گیرید ...
اگه سایتی زدن که قوی تر از شما بوده دلیل نمیشه که شما پول در نیارید .. مثال یه سوپر مارکت . اگه یکی دیگه تو خیابون شما بزنن فروش شما صفر نمیشه بلکه پایین میاد ..ولی اگر صبور باشید و جا نزنید و به فکر روش های خلاق و مشتری مداری باشید باز شما بخشی از بازار را دست می گیرید .
به نظرم شما زود نا امید میشید و جا می زنید ..
الان دوره پیشرفت زیاد شده .. گاهی یک اختراع رو چند نفر همزمان در چند گوشه دنیا بدون اینکه از هم خبری داشته باشند ثبت می کنند ... ولی کسی برنده است که اونو تجاری کنه ..
افت دانشگاه چه فرقی می کند .. سالها جاهای مختلف بودم واقعا تو ایران اینکه کجا درس خونده باشی و چه رشته و معدلی باشی تاثیری نداره .. ورابط عمومی و پارتی و .. اینا موثره ... کسانی دیدم که لیسانس یه رشته معمولی هم نداشتن و الان تو مراکز حساس کشوری رییس صد تا دکتر هستن .. پس دلیلی نداره بخاطر دانشگاه و افتش ناراحت باشید ..
نمی گم اهل خلاف باشید ولی یه باگ رو پیدا کردی .. یا میزدی سریع به سیم اخر .. یا اینکه اطلاعاتش رو می فروختی ...
اگه ایده های زیادی داری و کسی شریک نمیشه اول اینکه قدرت متقاعد کردن دیگران رو ندارید پس فن بازاریابیتون ضعیفه و توجیه اقتصادی خوبی نمی توانید به دیگران بدهید .. از طرفی تجربه شخصیم اینه که اگه واقعا توی شراکت خیر و سود طرف مقابل جزو اولویت هاتون باشه قطعا افراد بهتون اطمینان می کنند و باهاتون شریک می شوند .
بعد با اینهمه ایده هنوز دنبال استخدام شدن هستید .. این عجیبه ...
از کلی سایت بی نتیجه باز میشه به این رسید که از بازاریابی چیزی بلد نیستید و لازمه بصورت جدی این قسمت رو کار کنید و یاد بگیرید ...
اگه با ذهن باز و ایده پرداز بری یه جا کارمند بشی و بعدش فسیل بشی بزرکترین ناشکری رو در مقابل این نعمت خدادای کردی ..

اگه اینهمه نا امیدی و فکر میکنی حضورت تو این دنیا لازم نیست .. ادرس بده یکی دو متر طناب سفید جنس خوب واسه خاتمه زندگی زندگی براتون می فرستم (این یکیش شوخی بود))

خواستی سایتها و ادرس ها رو پیام خصوصی کن بررسی کنیم ...

در مورد فن بازاریابی باید بگم در یک شرکت بازاریابی هرمی برای مواد غذایی فعال بودم و یه مجموعه توپ داشتم در یه گروه روشن فکر عضو شدم یه مسافرت دو هفته ای بدون گوشی رفتم بعد از برگشت متوجه شدم که کل زیرمحموعه هام رو به فرد بالا دستیم منتقل کردن.

همیشه سود شریکم مد نظر هستش یه بار تا پای نهایی شدن شراکت پیش رفتم اما طرف لاتاری قبول شد و رفت.یه بار هم با یه بچه پولدار خواستم شریک بشم اما در کمتر از یکماه عاشق شد و عروسی کرد و رفت شهر اصفهان...

مدتی نمایندگی پنل پیامکی داشتم و برای یکسری کسب و کار خاص تبلیغ فرستادم اما نگرفت، به دوستم همین روش رو در یه شهر دیگه برای تبلیغ پنل پیامکیش گفتم و بهش گفتم نتیجه نگرفتم اما ایشون با انجام همین روش بعد از یک هفته کلی ازم بابت سود وحشتناکش تشکر کرد...