نویسا

[matarodi]

حدود 10 تا 15 سال پیش یادمه یه روزی یکی از اقوام به من گفت برام یه کامپیوتر با چاپگر ردیف کن که می خوام توی خونه باهاش تایپ انجام بدم، من هم براش یه کامپیوتر اسمبل کردم و با امکانات بهش فروختم و اون کار تایپ رو قبول کرد و سه نفری کار رو انجام می دادن، بعد از مدتی روبروی دانشگاه علمی کاربردی مغازه زدن و همه کار انجام می دادن حالا هم با دانشگاه قرارداد دارن و کاراشون رو نمی تونن جمع کنن و پیشرفت کردن البته اونها بچه های زحمت کشی هستن و شبانه روز کار می کنن و صحافی هم دارن
اگه پشتکار داشته باشی و برنامه میتونی خودت رو موفق کنی

اما با این جمله ات اصلا موافق نیستم که گفتی " بعدشم پای بابامون رو از زندگی مون کوتاه کنیم؟ "
هر چی شده به کنار اون باباتونه، و شما باید با مهربانی با اون برخورد کنید تا محیط دوستانه بشه وقتی شما پیشرفت کنید مطمئنا اون هم خوشحال می شه و میاد طرف شما