رهايي

[مهران 313]

یه سوال کنم قبل از شروع تایپیک

خدا خوشش میاد به قول شما افریده های ارزشمندش زجر بکشند تو این دنیا

خدا خوشش میاد سختی بندهاش را ببینه و کاری نکنه

خدا خوشش میاد سختی بنده به جایی برسه که نعوذبالله حرف ناربط از دهن شخص در مورد خدا بیرون بیاد ( با دوگوش خودم دیشب از یه نفر شنیدم و این حرف ناربطش به خاطر مشکلات زندگی بود ( فقر )

خدا خوشش میاد بنده اش تو فقر باشه ه هی زجه بزنه

خوب اگر قرار است زندگی یه فرد به این گونه باشد پس چرا خدا این بنده را افریده است ( برای سرگرمی خودش افریده است )
به قول خودمونی برای حال کردن خودش افریده است

این عدالت خدا پس کجاست

یکی باید ماشین مازاراتی سوار بشه که قیمتش یک میلیارد پانصد میلیون تومانه برین شبکه خبر 20.30 را ببیند که بدونید کیه که سوار این ماشین است یکی هم با فقر دست و پنجه نرم میکنه

فرامانروایی این اسمانها و زمین از ان خداست ( کجاست این ادرس که بریم انجا ساکن بشیم )

این رازها و ... هم شده بازیچه

ما که ندیدیم کسی از این راه یه زندگی نسبتا خوبی داشته باشه ( با حلوا حلوا گفتن که دهن شیریم نمیشه )

قانون باید قانون باشد

شکر در چای ریخته شود باعث شیرینی میشود این یه قانون است امتحان کردم جواب گرفتم و ایمان اوردم

و

تو همانی که می اندیشی میگن این هم یه قانون است ولی انجام دادم جواب نگرفتم پس قانونش مشکل دارد

و.......