رازهای شاد زیستن

[mehdi098]

راز های شاد زیستن

1. زندگی شما دارای هدف ومعنا و مفهوم است.شما تنها برای پر کردن میدان و برای قرار گرفتن در پشت صحنه ی فیلم شخص دیگری به دنیا نیامده اید.به این فکر کنید:اگر شما نبودید هیچ چیز شکل فعلی خود را نداشت حرفها و مکانها وحوادث در نبود شما کاملاًمتفاوت بود.همه ی ما دست به دست هم داده ایم،بین ما ارتباط هایی هست و همه ی ما در تصمیمهایی که گرفته می شود دخالت داریم و حتی حضور افراد پیرامون ما نیزمارا تحت تأثیر قرار می دهد.براساس آمار موجود از هر 10انسانی که اهدافشان را نشناخته اند 7نفر زندگیشان را در بی خبری سپری می کنندواز هر 10انسانی که در زندگیشان هدف مشخصی دارند 7نفراحساس رضایت میکنند.
2. برای شاد بودن استراتژی داشته باشید:زمانی که انسانهای شاد به روی خوشی وشادی آغوش میگشایند انسانهای غمگین و ناراحت خودشان را با انجام دادن کارهایی که ناراحتشان می کند مشغول می کنند.نخستین علامت داشتن زندگی سالم چیست؟یک برنامه ریزی صحیح و سالم.شرکتهای مشاوره که برای انجام موفق هر کاری باید آن را شناخت وهدف وخواسته ها را مشخص کرد و با تأیین استراتژی وبرنامه ریزی برای رسیدن به آن هدف طبق برنامه پیش رفت.برای رسیدن به خواسته هایتان باید ببینید که چه می خواهید وبرای رسیدن به آن برنامه ریزی کنید.انسانهای افسرده و ناامید برای فکر کردن به حوادث ناخوشایند2برابر انسانهای شاد وقت صرف می کنند.انسانهای شاد دیدگاه شخصی خود را بر روی اخباری که آنها را شایان می کنند وشاد اعتماد هستند متمرکز میکنند.
3. ضرورت ندارد همیشه برنده باشیم:افرادی که همیشه نیاز به برنده شدن را در خود احساس میکنند و اغراق آمیز تمایل به مسابقه و رقابت دارند درنهایت به جایی میرسند که اززندگی خود لذت نمی برند.اگر بازنده باشند بیش از حد سرخورده می شوندواگر برنده نظر آنها چیزی که انتظارش را داشته اند به حقیقت پیوسته است.رقابت جلو راضی بودن ولذت بردن از زندگی را می گیرد،چون هیچ موفقیتی تأیید کننده ی کفایت نیست واغلب نابود کننده و تخریب کننده است،کسانی که تمایل شدید به رقابت دارند نسبت به انسانهایی که اشتباههایی هم مرتکب میشوند موفقیت هایشان را اهداف کوچکتر و کم اهمیت تری می دانند.
4. اهداف وآرزهایتان باید به ترتیب اولویت درجه بندی شود:لاستیک ماشینتان به شکل صحیحی باید در جای خود قرار گیرد وگرنه افراد سمت راست با افراد سمت چپ در جهت های مختلف قرار خواهند گرفت و ماشینتان حرکت نخواهد کرد.اهداف وخواسته های تان هم همینطور است.آنها با هم باید هم جهت باشند اگر اهداف و خواسته هایتان باهم درگیر شوند و د رتضاد باشند زندگیتان تحت تأثیر این مسئله قرارمیگیرد وپیش نخواهد رفت.هر گاه اهداف-تحصیلات و آموزش-خانواده جغرافیای محل زندگی،همه دست به دست هم دهندودر شرایط مناسب باشد انسان تا 80% از زندگی احساس رضایت دارد.
5. مقایسه ها را عاقلانه انجام دهید:احساس راضی یا ناراضی بودن بسیاری از ما به این مسئله باز می گردد که خودمان را چگونه ودر چه شرایطی با درگران مقایسه می کنیم.اگر خود را با افرادی مقایسه کنیم که در زندگی امکانات کمتر ازما دارند احساس رضایت خواهیم کرد و اگر با کسانی مقایسه کنیم که امکانات کمتری دارند در آن صورت احساس نا خوشایندی پیدا خواهیم کرد.در هر دو صورت و حتی اگر مساوی بودن زندگیمان را باور داشته باشیم با زهم احساس رضایت از زندگی بستگی به این خواهد داشت که خودمان را باچه کسی مقایسه کنیم و این درمقیاس بزرگتر تغییرمیکند.
6. برای یافتن دوست تلاش کنید:روابط قدیمی خود را شعله ور کنید.بین دوستان وهمکاران انسان همیشه این احساس را دارد که عضوی از یک مجموعه بزرگ است به دیگران توجه می کند ودیگران هم متقابلا به او توجه میکنند.احساس نزدیکی به دیگران شما را 4برابر بیش از وضعیت قبلیتان راضی خواهد کرد.اگر خود را به هیچ کس نزدیک احساس نکنید احساس ناخشنودی و ناامیدی خواهید کرد.ارتباطات نزدیک یکی از مهمترین فاکتورهای احساس شادمانی است.
7. تلویزیون ها را خاموش کنید:توجه ما را به جای توجه به زنگیمان متوجه مسائل دیگری میکند.وما را از زندگی کردن باز می دارد.آیا زمانی که به سوپر مارکت می روید از هر قفسه چیزی می خرید؟البته که نه چیزهایی را می خریدکه نیازدارید.تلویزیون هم باید برنامه اش انتخابی باشد،تلویزیون را به این دلیل که جلوی چشمتان است روشن نکنید،فقط برنامه ی مورد نظرتان را ببینید.چون وقت اضافه را می توان به خانواده اختصاص داد،به دیدن دوستان یااینکه مطالعه کرد واز زمان بهترین استفاده را داشت.تماشای تلویزیون میل به داشتن چیزهای مختلف را 3برابر تشدید می کند.1روز تماشای تلویزیون 5%باعث کاهش رضایتمان از خودمان میشود.
8. خودتان را باور کنید آن هم بی قید و شرط:حساب بانکی،محل زندگی یا شغل شما یک معیارنیست.شما هم مانند بسیاری از انسانها دارای مجموعه ای از تواناییها هستید.بعضی ها در یک مرحله از زندگی تصمیم می گیرند از نو همه چیز را شروع کنند.بعضی انسانها هم تمام زندگی خود را صرف جبران کردن اشتباهاتشان ودرست کردن آنها می کنند.چون تغییر اوضاع سخت تر از تغییر خودمان است.در هرزمان و هر شرایطی ارزش واقعی خود را بدانید حتی اگر زمانی موفق نمی شویم غمگین نباشیم ومجدد تلاش کنیم و خود را سرزنش نکنیم.
9. همواره به خاطر بیاورید که از کجا آمده اید:همیشه به ملیت خود توجه داشته باشید.چون زمانهایی است که خود را سرگردان وگم شده در دنیایی درهم برهم احساس می کنیم.حسن تعلق داشتن به هموطنان ما را تا حد زیادی به آرامش می رساند.تاریخ را به ما هدیه می کند واطراف ما هر اتفاقی که بیفتد ملت ما بی مانند بودن را به ما هدیه می کند که برایمان ماندگار است.چون لذتی که یک فرد از زندگیش می برد پس از دانستن ریشه و تاریخچه قومیش حدوداً 10% افزایش می یابد.
10. هرگاه شبها برای خوابیدن به رختخواب می روید تنها به یک مسئله و موضوع فکر کنید:موقع خواب ناراحتی ذهنی نداشته باشید و مدام از این موضوع به آن موضوع نشوید.و از مشکلات لیستی طولانی تهیه نکنید.امشب به هنگام مسواک زدن به دندانهایتان با خودتان قرار بگذارید زمانی که زیر لحاف رفتید به یکی از موضوعهایی که شما را شادوراضی میکند فکر کنید.چون اگر خواب خوب نداشته باشیم صبح هم خسته ایم،کسانی که خواب راحت دارند 6%بیش از گروهی که خواب متوسطی دارند و 25%بیش از گروهی که اصلا خواب راحتی ندارند شادند.
11. دوستی برتر از پول است:پول مانند دستکش است اما دوستی مثل خود دست است،دستکش به درد بخور است اما دست جزئی از آدم است.تعداد دوستان و نزدیکی آنها به هم وروابط یک فرد با خانواده و همسایه ها و همکاران نکته مهم و اصلی شاد زیستن است که حدود 7%رضایت فرد از زندگی و شاد زیستن را باعث می شود.
12. توقعاتتان واقعی و معقول باشد:انسانهای شاد کسانی نیستند که هر چه را بخواهند به دست می آورند بلکه انسانهایی شادند که ازآنچه به دست می آورند نهایت استفاده را می کنند.کسانی که احساس نارضایتی دارند اغلب افرادی هستند که برای خود اهداف دست نیافتنی تعیین می کنند.واقع گرا باشید وبدانید که ایده آل بودن همه چیز ممکن نیست.
13. از افکار تازه ونو استقبال کنید: یادگیری و استفاده از آموخته هایتان را در زندگی ادامه دهید.دنیا پیوسته در حال تغییر است چون اگر خود را محدود به دانسته هایتان بکنید و به دنبال آرامش و راحتی زندگی دوران جوانیتان باشید با بالا رفتن سنتان حوادث اطراف شما را عصبی خواهد کرد.از طرفی دیگر یک سوم از افرادی که در برابر تغییرات مقاومت می کنندشانس رضایت از زندگی و شاد زیستن را ازدست می دهند.
14. اجازه دهید کسانی که دوستشان دارید علت علاقه ودوست داشتن شما را بدانند:روابط انسانها بر اساس قدر شناسی وارزش گذاری بنا شده است.بهترین کار این است که به دیگران بفهمانید چرا برای شما مهم اند و چقدر برای آنها ارزش قائلید.مثلا کسی که به هر دلیلی بیکارمی شوند حمایت دوستان نزدیک و خوانواده بیش از هر امری مهم است و این عامل غرورآنها را جریحه دار نخواهد کرد.
15. اگر در مورد مسئله ای مطمئن حدسیاتتان منطقی باشد:انسانهای ناامید و منفی گرا زمانی که ذهنیت کامل و صحیحی از موضوعی نداشته باشند بر اساس حدسیات خود به نتایج نامطلوب و غیر واقعی دست پیدا می کنند مثلا اگر کسی با احترام وادب رفتار کند و دلیلش را ندانند می گویند منظوری دارد.اما انسانهای شاد برعکسند و حدسیات مثبت دارند.انسان ناامید وبدبین بدون توجه به زن یا مرد بودن از هر10حادثه 9تا را کاملا منفی ارزیابی می کند اما انسان شاد وامیدوار به تمام حوادث با دید مثبت نگاه می کند.
16. به خودتان اطمینان کنید:ارزش خود را به صفر نرسانید اگر به خودتان اطمینان نکنید از عهده ی انجام دادن وظایفتان بر نخواهید آمد.توانایی انجام دادن توانایی انجام دادن یک کار با باور توانا بودن در انجام آن کار باید در یک جهت و هم زمان حرکت کنند.شما چه باور کرده باشید که می توانید چه باور کنید که نمی توانید در هر صورت حق با شماست.درتمام محدوده های سنی میزان رضایت از زندگی در کسانی که به خود و تواناییهایشان اطمینان دارند 30%افزایش نشان میدهدوما را چه در کار و چه در زندگی شادتر و راضی تر می سازد.
17. بیش از حد به خود اطمینان نکنید:اعتماد به نفس به این معناست که خودتان را فردتوانمند بدانیدوبشناسید اما نه به این معنی که هرگز ممکن نیست از عهده ی انجام دادن کاری بر نیایید فکر نکنید چون انسان توانمندی هستید نباید از دیگران چیزی یاد بگیرید.انتقادپذیر باشیم.
18. مشکلاتتان را با دیگران مطرح کنید:مشکلات ممکن است حل نشدنی به نظر بیایند و این نیازماست که با دیگران گفتگو کنیم چون کسانی که ما با آنها گفتگو می کنیم به ما اهمیت میدهند ویا شاید قبلا این مشکل را داشته و راه حل آن را می داند چون مشکلات دست و پای ما را می بندد.و به این فکر نکنیم که دیگران ناراحت می شوند.مشورت به ما آرامش میدهد.
19. از بالا رفتن سنتان نترسید:انسانهای مسن هم به اندازه ی جوانان می توانند شاد باشند.بسیاری از تحقیقات نشان داده است بسیاری از افراد مسن زمانی که پا به سن گذاشته اند هم چنان شاد وامیدوار بوده اند و تحقیقات نشان داده است که شادکامی ارتباطی به سن و جوان و پیر بودن بستگی انسان ندارد.
20. برای کارهای خانه منظم باشیدو برنامه ریزی کنید:شاید حجم کارهای خانه نگران و کلافه اتان کند کرده باشد.نظافت-جارو-گردگیری وغیره برای کارهای خود برنامه ی منطقی تنظیم کنیدوکارها را بین روزهای هفته تقسیم کنیدولیستی از آنها تهیه کنید و از مشکل بلا تکلیفی رهایی پیدا کنید.باید کارها را اولویت بندی کنیم.اگر کارها روی نظم باشد 5%میزان رضایت افراد در منزل بالا میرود.
21. بیش از حد مراقب و نگران نباشید:هیچ کدام از ما حاضر نیستیم شاهد آسیب یا ناراحتی کسانی باشیم که دوستشان داریم باشیم.اما باید اجازه دهیم آنها برای زندگی خودشان تصمیم بگیرند.چون نگرانی ما گاهی برای اینکه کاری انجام ندهند اتلاف وقت است و باعث اضطراب نگرانی خود ما می شود.مثلا جلوی ورزش کردن بچه را گرفتن یا خارج شدن از خانه را گرفتن به خاطر احتمالات خطری که دارد کارعاقلانه ای نیست بلکه باید یک تصمیم درست بگیریم.وباید به چیزهایی که به زندگی مفهوم وارزش می دهد را در نظر داشته باشیم.طبق تحقیقات خانواده هایی که به شکل افراطی احساس نگرانی می کنند دائم در معرض استرسند و نه تنها امنیت در خانه حاکم نیست بلکه آسایش خانواده نیز مختل می شود.
22. هرگز اجازه ندهید باورهای دینیتان ضعیف شوندن راه راست را به ما نشان می دهد و پاسخ بسیاری از پرسشهای ما هم به ما میدهد.محققان در طی تحقیقات خود به این نتیجه رسیده اند و ایمان و اعتقادهای دینی قوی زندگی سالم تر،امیدوار تر و طولانی تر را سبب میشود.
23. هر کاری را که می گویید انجام خواهید داد انجام دهید:هیچ چیز در زندگی به اندازه انجام ندادن کارهایی که فرد ادعا می کند آنها را انجام خواهد داد منجر به نابودی وسقوط و از بین رفتن میل به تلاش نمیشود.قولی که انسان برای انجام دادن کاری می دهد چه در منزل چه در محیط کاربسیار مهم است.در گروه هم قول وهم عمل به قول خیلی مهم است.در روابطی که با دیگران داریم 23% خوش قولی احساس رضایت می آورد.
24. با دوستان و خانواده خصمانه و پرخاشگرانه رفتار نکنید:حتی اگر حق به جانب شما باشد مخالفت با تزدیکان و عزیزانتان چیزی عاید شما نمی کند،در این مواقع سعی کنید به خاطر بیاورید این افراد از موضوع عامل اختلاف برای شما مهم ترند.ممکن است در بحث برنده شوید ولی دوستان خود را از دست می دهید.
25. شما می توانید تمام چیزهایی را که می خواهید به دست آورید:به ندرت پیش می آید با خودمان خلوت کنیم و به این نکته مهم فکر کنیم که از کجا آمده ایم و به کجا رسیده ایم.انسان همیشه در تکاپوی بدست آوردن چیزهای بیشتر است.اگر فراموش نکنیم از کجا شروع کرده ایم و جایگاه امروز خود را از چگونه بدست آورده ایم قادر خواهیم بود به شکل بهتری از خودمان وموفقیتهایمان تقدیر کنیم.باید احساس شادی ما اول با خانواده با شد و مهمترین هدف ما ابتدا خانواده باشد.
26. تیمتان را حمایت و تشویق کنید:حمایت از تیم فوتبال یاتیم موفقیت یا هر تیم دیگری در شرایط خوب یا بد و سخت به شما یاد آوری می کند که جزئی از جامعه هستید،از طرفی متوجه می شوید وجه اشتراکی با دوستان و همسایه های خود دارید.چون هر کسی از شهردار ومهندس وپزشک و دربان همه در این موارد با هم همفکر هم سلیقه هستندوحس دلپذیر عضوی از یک جمع بودن به شما القا می شود که میزان 4% شادی و رضایت رادر افراد افزایش می دهد.
27. لوازم و اشیای مادی را ملاک موفقیت قرار ندهید:شما با مارک اتومبیل،کوچکی یا بزرگی منزل توانایی وکارکرد شرکت انسان خوب یا بدی نخواهیدشد.این ها عناصر تعیین کننده برای چگونه بودن شما نیستند.برای یک دقیقه فرض کنید امروزآخرین روز زندگی شماست لیستی از کارهایی که موجب غرور و شادمانی شما میشود تهیه کنید که تلوزیون نیست بلکه روابط دوستانه و کمک به دیگران احساس رضایت دارد.روابط خوب9برابر بیش از امکانات مادی شادی دارد.
28. هر رابطه ای با روابط دیگر متفاوت است:ممکن است رابطه ی شما با دوست یا کسی که دوستش داریددچار مشکل شود ویا به هم بخورد فراموش نکنید که هیچ رابطه ای مانند رابطه ی قبلی نیست.به هم خوردن رابطه با یک دوست به این معنا نیست که شما فردی نا موفق در روابط یا بی احساس یا دوست بدی هستید.انسانهای شاد ارزش روابط موفق خود را می دانندوروابط ناموفقشان را همانگونه که هست می پذیرند.
29. واژه ی اگر را از ذهن و فرهنگ لغات خود پاک کنید:این ذهنیت راکه شاید با تصمیمی کوچک که در شرایطی خاص اگر گرفته بودید زندگی امروزتان تفاوت داشت را فراموش کنید.این نوع فکر به شما آسیب می رساند وبه سوی نا امیدی و نارضایتی از زندگی می کشاند.به این نکته که چگونه در آینده می توانید شرایط بهتری داشته باشید بیندیشید.گاهی برای تصمیماتی که می گیریم خود را بازخواست می کنیم اما کار درست این است که فکر کنیم چگونه اوضاع را به جهتی که می خواهیم تغییر دهیم.
30. داوطلب بودن:در هر جامعه ای بارها برای انسانها پیش می آید که بتوانند زمانی را صرف انجام امور خیریه کنند.سعی کنید فرصتی را هر چند مختصر به انجام امور خیریه از قبیل تدریس رایگان،کمک به دیگران داشته باشید تا علاوه بر دیگران به خودتان نیزیاری رسانده اید.در واقع با هر کمک احساس خوشایندی را تجربه می کنید.چون افراد خیر هرگز احساس خستگی و دلتنگی نمی کنند احساس دارند که با هیچ کاردیگری نمی توان آن احساس را بدست آورد.
31. چنانچه نتوانید به اهدافتان برسید این اهداف شکل آزار دهنده ای به خود می گیرند:انسانهایی که قادر به دستیابی به اهدافشان نباشند با احساس سر خوردگی فراوان خود را سرزنش می کنند.اهداف و خواسته های شما باید به مرور زمان تکامل پیدا کند آن هم تحت شرایط زندگیتان.اهدافتان را بر اساس اولویت ومنابع مفیدی که در اختیار دارید تنظیم کنید.اهداف ما باید با توانایی های ما یکی باشد. چون اگربا توانایی ما یکی نباشد شکست می خوریم و سرخورده می شویم واین امر میزان نارضایتی را در افراد 4 برابر افزایش میدهد.
32. نرمش و تمرین:تفاوتی ندارد که تمرینهای ورزشی ما تمرین سخت و سنگین باشد یا یک راه پیمایی منظم و طولانی.افرادی که این تمرینها را در برنامه ی روزانه شان دارند خود را سالم تر و بهتر و سرحال تر احساس می کنند و از زندگی لذت بیشتری می برند. نرمش و تمرین اعتماد افراد نسبت به خودشان را افزایش می دهد.واین تمرینها میزان رضایت را تا12%افزایش می دهد.
33. کارها و حالت های کوچک و ناچیز معنای عمیق و بزرگی در خود دارند:چیزهای کوچک برای مثال تن صدای شما و واژه هایی که در شرایط خاص استفاده می کنید مطالب زیادی را بیان می کند.انسانها مانند بوقلمون نیستند که تغییر رنگ بدهند بلکه واکنشهای ما اغلب از طریق تغییر حالت چهره تن صدا وزبان اندامهایشان نشان داده می شود.فهمیدن و درک احساس یک انسان از حالت چهره اش کمتر از یک ششم ثانیه زمان می برد.توجه داشتن به نقش و تأثیر حالت چهره والقای احساس و سخنان با استفاده از این مسئله در روابط،رضایت زوجین را از زندگی و رابطه 17%افزایش می دهد.
34. مهم نسیت که چیزی با ارزش است یا خیر مهم این است که شما در مورد آن چگونه فکر می کنید:هیچ معیار یا راهی برای ابراز برخورداری از یک زندگی خوب،یا یک ساعت خوب وجود ندارد.این شما هستید که می توانید در این مورد نظر دهید وخوب یا بد بودن زندگیتان را مشخص کنید.
35. بین خود و کسانی که دوستشان دارید علاقه های مشترک ایجاد کنید:داشتن علاقه های مشترک بین شما و دوستان و اقوام بسیار مفرح خواهد بود و از طرفی سبب محکمتر وعمیق تر شدن رابطه تان با یکدیگرخواهد شد.وجود علاقه های مشترک در طرفین یک رابطه میزان رضات آن ها از رابطه را به میزان 2% افزایش می دهد.
36. بخندید:زمان خود را هرگز صرف این موضوع نکنید که آیا موضوعی به راستی طنز و خنده آور است یا نه.آیا دیگران هم این موضوع را خنده دار می دانند یاخیر.نسبت به موضوع واکنش های طبیعی نشان دهید و از این حالت طبیعی خود لذت ببرید.یکی از مهمترین کمبودهای زندگی ما خنده است.نقش بسیار مهمی در شاد زیستن واحساس ما از زندگی دارد.افرادی که از موضوعات نه چندان خنده دار و حتی ساده به خنده می افتند خود را شادترو از زندگی راضی تر احساس می کنند.
37. تمام زنگیتان را وقف یک موضوع و وابسته به یک عضو نکنید تمام توجه خود را در زندگی تنها به یک نکته معطوف نکنید،چون در صورت بروز مشکل یا ناراحتی در این بعد از زندگی دچار ناراحتی و بی قراری می شوید.فکرتان مشغول می شود و شانس لذت بردن از هر چیزی وحتی کسانی را که دوستشان دارید از دست می دهید.در زندگی مجموعه ای از موضوع های مهم داشته باشید که منشأامید در شما باشد.
38. در خود فرو نروید و از گوشه گیری دوری کنید:احساسات،آرزوها،افکار و تمایلات خود را مخفی نکنید و آن ها را با خانواده و دوستانتان قسمت کنید وگرنه احساس تنهایی خواهید کرد وبه این نتیجه خواهید رسید که دیگران شما را درک نمی کنند.زمانی که افکارو احساساتمان را با دیگران مطرح می کنیم حتی اگر اوضاع بر وفق مراد نباشد احساس آرامش و حمایت از طرف دوستانمان میکنیم.براساس تحقیقات جامعه شناسی افرادی که رک وصریح افکار خود را بیان می کنند24%از خود بیشتر راضی اند.
39. کار کردن خیلی بهتراز بیکاربودن و کسل شدن است:سعی کنیدکارهایی برای انجام دادن پیدا کنید چون این احساس که کارهای زیادی برای انجام دادن دارید خوشایند تر از حس بیکاربودن است.برنامه های متنوع تر و بیشتر برای جزء کارهای روزمره خود قرار دهید.بعضی اوقات هم ما کارهایمان را برای دقیقه ی 90می گذاریم و ادعا می کنیم وقت کم می آوریم.کسانی که مایلند کارهای روزمزه ی زیادی داشته باشند15%احساس رضایت بیشتزی دارند.
40. خوشبختی و شادی نسبی است:احساس خوشحالی و شادی مقیاس اندازه گیری نسبی است که خود شما آن را خلق می کنید.اگر حتی خوشبختی امروز امروز خود را با یکی دو دقیقه فراموش نشدنی و نا خوشایند گذشته ی خود مقایسه کنید قدر موفقیت های امروز خود را بیشتر خواهید دانست.

[MARYAR]

1 – شادکامي ، يک حس دروني با منشأ باطني است که آثار بيروني نيز به همراه دارد ، تا قلباً خود را آماده خوشرفتاري و خوشرويي نکنيم ، شادماني در رفتارمان تجلي نخواهد کرد.


2 – هر يک از زن و مرد ، در شادکامي زندگي ، نقش برجسته اي دارند. ولي مرد به لحاظ مديريت خانواده ، در اين زمينه مسئوليت سنگين تري را دارا مي باشد . همه اعضاي خانواده ، به او تکيه مي کنند. لذا مرد شادکام ، خانواده شادکام خواهد داشت.


3 – بايد خود را عليه بي حالي روحي و بي حوصلگي مجهز کنيد و سهم خود را در شادکامي زندگي و خانواده ارتقاء دهيد. هرگز اجازه ندهيد افکار منفي و يأس آلود ، چون موريانه هايي ، ريشه هاي مسرت و شادکامي زندگي تان را از بين ببرد و بر شما مسلط شوند.


4 – معيارهاي شخصي خود را در زمينه سود و ضرر ، بازبيني کنيد . شادکامي ، عمدتاً به ادراک صحيح واقعيت ، بستگي دارد. هميشه به دست آوردن چيزي سود ، و از دست دادن چيزي ضرر نخواهد بود. براي فقدان چيزهايي را که به دست آوردنش ممکن است ( نظير مال و منال) ، متأسف نشويد.
معيارهاي سود و ضرر را از اين گونه امور بالاتر ببريد و از زاويه ديگري آنها را ببينيد. در چنين صورتي ، تعادلتان برهم نمي ريزد و در برابر مسائل زندگي ، نيروي مقاومت بيشتري احساس خواهيد نمود.


5 – از احساس نفرت و انزجار نسبت به خودتان فاصله بگيريد. اگر در گذشته زندگي مطابق دلخواهتان نبوده ، آينده را فداي گذشته نکنيد. مي توان با بهتر زندگي کردن و برخورد مثبت و عقلاني از رنجهاي زياد کاست. اگر با خودتان کمي مهربان و واقع بين باشيد ، شادکامي زندگي را بهتر احساس خواهيد نمود.


6 – خود را آماده کسب تجربه از ديگران نظير اطرافيان و همسرتان نماييد. تجارب تلخ و نامطبوع ديگران ، شما را متوجه ارزشهاي موجود زندگي تان و قدرداني از آنها و در نتيجه شادکامي بيشتر خواهد نمود. تجارب مطبوع ديگران ، نيز قابل انتقال به زندگي شخصي ما خواهد بود و بر نشاط و شادابي زندگي خواهد افزود.


7 – توجه به جهان بيرون از خويشتن ، راهي براي فرار از تلخ کامي و زانوي غم در بغل گرفتن است. غم خوردن يک عاطفه انساني است. براي رهايي از آن بايد خويشتن را با تغييرات و فراز و نشيبها ، تطبيق دهيم. بايد اين واقعيت را بپذيريم که همه آنچه که موجب نگراني ما مي شود ، هرگز رخ نمي دهد و بخشي که واقع مي شود ، نيز قابل اجتناب است.