(10-12-2013 08:35 AM)مهدی 1 نوشته شده توسط:  

(10-11-2013 03:39 PM)ali@kamali نوشته شده توسط:  سلام دوستان من هم تازه عضو شدم 70 تومن هم سرمایه دارم ولی گیر کردم نمیدونم چیگار میخوام بکنم.از بین لوازم آرایشی -پخش مواد غذایی و ... لطفا پیشنهاد بدین....

خرده فروشی مواد غذایی (سوپری)
30 40 تومن می دی رهن یک مغازه خوب ، بقیه را هم جنس کن ، یک وانت پیکان دست دوم هم بردار

(10-16-2013 11:43 AM)kafshduzak نوشته شده توسط:  مهیار جان موفق باشی اما در رابطه با این دو برابر کردن پول چندین و چند نکته به ذهنم رسید گفتم درمیون بزارم شاید کمی مفید باشه.

اول اینکه به نظرم این ایده دوبرابرکردن پول به شدت جالب هست و به ما نشون میده که با ذهنی خلاق میتونیم به هرآنچه که میخواهیم برسیم.اما ایرادات این کار.

دوستم ممنون از نظر بسیار خوبت

با یک سری از نظراتت موافقم و با یک سری مخالف که منم نظرم رو در موردشون خدمتت میگم

قصد من هیچ گونه انرژی منفی نیست ابدا و اصلا فقط میخوام چیزهایی که به ذهنم میرسه رو یا شما درمیون بزارم.

واقعیت امر اینه که اگه همین الان به انجمن دوبرابرکردن پول مراجعه کنیم میبینیم افراد مختلفی از انجمن از جمله آقای گل محمدی - آقای کشاور - خانم شرافتی - آقا مهدی و آقا محمد و دیگر افراد شروع به همین کار کردن.اما کافی نگاهی به تایپیک هاشون بندازیم آخرین پستی که توشون ارسال شده متعلق به چند ماه قبله ؟؟ چرا هیچ کدوم به مرحله 28 نرسیدن ؟؟ اکثرا هم کارشون رو تعطیل کردن.قبل از اینکه حتی به مرحله 10 برسن

دوست من میدونی مشکل کار از کجاست؟ من خودم هم جز اونایی بودم که ول کردم و رفتم ولی دوباره برگشتم
مشکل اینه که این مسابقه رو وقتی شروع می کنیم یه شغل داریم و این مسابقه رو به عنوان یه کار تقریبا تفریحی تقریبا شروع کردیم
و بعد از یه مدت به خاطر مشغله های کاری زیاد ولش می کنیم
این مسابقه مثل مسابقه ی فوتباله
برای اینکه برنده شی و از بازی حذف نشی باید یه فوتبالیست باشی
یه تنیسر توی مسابقه فوتبال اول نمیشه و می کشه کنار

قصدم با این مثال اینه که ببینیم که این ایده هنوز نتونسته یک خروجی موفق داشته باشه هنوز کسی وجود نداره که بتونه به مرحله 28 رسیده باشه ایراد از کجاست ؟؟؟

به نظر شخصی من این قضیه واسه اینه مه این مسابقه هنوز عمر زیادی نداره
شاید یکی دو سالش باشه
شما کم کم باید 10 سال وقت داشته باشی و کم کم هزار نفر این کارو بکنن و اون وقت اگه خروجی نداشت می تونین بگین یک جا ایراد داره که تو 10 سال هزار نفر هیچ جوابی نگرفتن

به نظر من ایراد از ایده دوبرابرکردن هست چرا که پول درآوردن و کارآفرینی رابطه مستقیمی با عشق و علاقه فردی داره.اگ صرفا به خاطر خود پول درآوردن وارد راهی یا کاری بشیم ممکنه در اویل کار دچارهیجان بشیم و لذت ببریم
( مثل گزارش دادن و فیدبک گرفتن از اعضا که به شدت مارو به وجد میاره و کمی کمکمون میکنه که مراحل اولیه رو 2 تا یکی بالا بریم )
اما همین که به مراحل بالاتر میریم کار به شدت مشکل میشه چونکه صرفا پول درآوردن مایه اصلی است به راحتی کوچکترین عاملی میتونه مارو متوقف کنه چرا که درراهی که متعلق به خود ماست قدم نزاشتیم.ولی اگه در راهی باشیم که عشق و علاقه ما وجود داشته باشه قطعا با اولین نشانه ها دست از کار نمیکشیم و به راهمون ادامه میدیم و این ادامه دادن یعنی پشتکار و نتیجه پشتکار چیزی جز موفقیت حتمی ما از منظر خودمون نیست.

با این حرفتون کاملا موافقم
ولی این ایراد از ایده ی دو برابر کردن پول نیست ایراد از ماست...
اگر ما این ایده رو تو کاری که علاقه داریم پیاده کنیم و با عشق دنبال کنیمش همه چی عالی پیش میره و با عشق دنبالش می کنیم
ولی قضیه همون قضیه فوتبال و تنیسره
فوتبال اشکالی توش نیست... ایراد از اونیه که تو زمین فوتبال داره تنیس بازی میکنه و می خواد تو فوتبال اول شه

باید قبول کنیم که هیچ راه میانبری وجود نداره.برای هر آنچه که میخواهیم باید راهی که باید طی بشه رو طی کنیم و یادمون باشه مسیرایده آل وجود نداره تا به خواسته هایی که داریم برسیم.

قسمت مشکی رو تا حدی قبول دارم ولی قسمت ابی یه دیوار ذهنی خیلی خیلی بزرگه کا واسه خودتون ساختین
مسیر ایده ال وجود داره و اگه نداشته باشه ما به وجود اومدیم تا اون مسیر رو بسازیم
واسه ی عبور ماشین از رودخونه مسیر ایده ال وجود نداره ولی مهندسا و کارگرا و سازنده ها دست به دست هم می دن و یه پل میسازن و همه ی ماشینا خیلی راحت ازش عبور می کنن
پس هم مسیر ایده ال هست هم میانبر
فقط باید ساختش

ایده دوبرابرکردن پول ایراد بزرگ دیگه ای که داره به شما کمک نمیکنه در زمینه که علاقه دارین به یک متخصص تبدیل بشین.و شما باید با توجه به هر مرحله سعی کنید فقط اون پول رو دوبرابر کنید چه از طریق فروختن آلوچه یا از طریق ادویه جات و غیره.و این به نظم بزرگترین عیب این کار است چونکه شما حتی اگه در پایان کار به مرحله 28 برسید ( که با توجه به اینکه هنوز یک نفر هم نتونسته به این مرحله برسه احتمالش خیلی پایین هست ) شما به صورت تخصصی دانش و مهارتی رو نتونستین فرابگیرید و دوباره استفاده کنید.

باز اینم مشکل ایده نیست مشکل ماست
به ما ایده رو دادن نگفتن تو چه کاری ازش استفاده کن
ما عقل داریم و باید اون رو تو کاری که عاشقش هستیم و می تونه مارو به اهدافمون نزدیکتر کنه استفاده کنیم

به نظرم بهتره که با توجه به علایق آرزوها و اهدافمون کاری رو به طوی مستمر و تخصصی شروع کنیم و سعی کنیم مدام یادبگیریم و مطمعن باشیم روزی پاداش سرمایه گذاریمون رو خواهیم گرفت.

این حرفت کاملا کاملا درسته و دقیقا همینه

حرف ها طولانی شد باز هم میگم قصد هیچ گونه انرژی منفی نداشتم فقط میخواستم واقعیت ها رو مطرح کنم.
امیدوارم موفق باشبد و به مرحله 28 برسید.

ممنون دوستم
واقعا ممنون از ایجاد این بحث
با سوالات و پاسخ ها کلی چیزا واسه کلی دوستان روشن شد

دوست دارم همه ی دوستان هر سوالی در این مورد براشون مطرح میشه بگن تا بتونیم با کمک هم و واقع بینی این ایده رو پیشرفت بدیم

از همتون ممنونم

(10-16-2013 02:16 PM)kafshduzak نوشته شده توسط:  ممنون از نظراتتون دوستان
خوشحال شدم و خیلی چیزها یادگرفتم
شاید اختتلاف نظرهامون از اونجا ناشی میشه که من ترجیح میدم به جای چند کار ( چند شغل ) یک کار (یک شغل ) رو انتخاب کنم و پیش ببرم
باز هم ممنون از نظرتون
موفق باشید

(10-16-2013 05:22 PM)sir-mahyar نوشته شده توسط:  

(10-16-2013 02:16 PM)kafshduzak نوشته شده توسط:  ممنون از نظراتتون دوستان
خوشحال شدم و خیلی چیزها یادگرفتم
شاید اختتلاف نظرهامون از اونجا ناشی میشه که من ترجیح میدم به جای چند کار ( چند شغل ) یک کار (یک شغل ) رو انتخاب کنم و پیش ببرم
باز هم ممنون از نظرتون
موفق باشید

دوست من به نظر من درستش همینه که یک کار رو پیش ببریم ولی میتونیم از دیدی که الان خدومتتون عرض می کنم استفاده کنیم

برای مثال من که ادویه میفروشم
تقریبا می تونم بگم تا چند ماهه دیگه همه رشت از من خرید میکنن و همه منو میشناسن و دیگه نیاز نیست همش من برم بهشون سر بزنم

یه نفر برای سر زدن به مشتری ها و بازاریاب با روابط عمومی بالا و یه حسابدار و یه منشی استخدام می کنم و خودم بهشون نظارت می کنم

اینطوری من کار سپاری کردم و وقت ازادم خیلی زیاد میشه و می تونم یه کار دیگه رو انجام بدم

اگه صندلی داغ استاد قربانیان رو بخونید میبینید که ایشون در یه برهه ی زمانی کوتاه چند تا کار داشتن ولی خودشون فقط نظارت می کردن همه ی کارا کارسپاری شده بود