لطفا هم شرکت کنین!!خیلی خیلی مهم... - نسخه قابل چاپ +- سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران (http://forum.unc-co.ir) +-- انجمن: بخش اعضای سایت (/forumdisplay.php?fid=105) +--- انجمن: نظر شما چیست؟ (/forumdisplay.php?fid=123) +--- موضوع: لطفا هم شرکت کنین!!خیلی خیلی مهم... (/showthread.php?tid=8743) |
RE: لطفا هم شرکت کنین!!خیلی خیلی مهم... - Elixir - 07-27-2013 01:41 PM پدر دوستم وقتي که دوستم بدنيا مياد نظافت چي يه مرغداري بوده.الان که يه باربري دارن و کلي ماشين سنگين که مال خودشونه.يه مجتمع مسکوني 40واحده تو بهترين جاي شهر داره.کارخونه ماسه سيمان آجرپزي ابزار آلات کشاورزي و ساختمان سازي شرکت راه سازي و اين تا اونجايي که من ميدونم داره.خدا بيشتر بهش بده واقعا خانواده فوق العاده اي هستن. RE: لطفا هم شرکت کنین!!خیلی خیلی مهم... - rasoul.es1989 - 07-27-2013 04:08 PM منم يه نفر ميشناسم ، تو روستا زندگي ميكرد ، غذاشون فقط نون بود ، يعني فقط پول داشتن كه ارد بخرن ، وقتي ١١ سالش ميشه فقط در حدي كه ميتونسته با دو تا دستاش اجر بلند كنه تو كارخونه اجر سازي كارگري ميكنه، بعد از چند ماه كار كاردن يه بار كه توي صف حقوق بودن كسي كه پول مياورد يه بسته پول از دستش ميفته، اين بچه هم پول رو زير لباسش قايم ميكنه و از بين جمعيت خودش به مسئول مالي ميرسونه و پول رو بهش ميده، اين شد اغاز موفقيت ، اين خبر به گوش صاحب كارخونه رسيد ، شغلش رو تغيير ميده و ميذاره مسئول قسمتي كه امكان دزدي زياد بود....پله هاي ترقي يكي يكي ميره بالا تو ١٨ سالگي مدير همون كارخونه ميشه ،٢٣ سالگي كارخونه خودش رو تاسيس ميكنه و الان صاحب يكي از بزرگترين كارخونه هاست. عاشق كارشه و هيچوقت كاري به جز اين رو انجام نداده . به نظر من واقعاً خواسته + تلاش كرده كه به اينجا رسيده. راستي اون پسر بچه باباي خودمه ! RE: لطفا هم شرکت کنین!!خیلی خیلی مهم... - Elixir - 07-27-2013 04:33 PM هه هه هه هه هه.. ببخشید من یه خاطره ی باحال یادم افتاد.. یه بار خونه ی یکی از اقوام بودیم تقریبا همین بحث پیش افتاد (اضافه کنم که چند تن از آشنایان هم که فامیل نبودن با ما بینمون بودن) خلاصه یکی از اقوام نزدیک ما گفت:ههههیییییییی بابا حالا اسم نمیارم غیبت باشه ولی من یه نفرو میشناسم که تا 2ماه پیش پوست خربزه گیرش نمیومد گاز بزنه حالا توی فلان خیابون (یک منطقه ی خیلی عالی تجاری) مغازه کفش فروشی داره به چه عظمت! یکی از آشناها گفت: ا.. آقای اکبری اینا رو میگی؟ فامیل ما: تو از کجا فهمیدی؟؟؟ ![]() آشناهه: خونت آباد تو اون خیابون یه کفش فروشی بیشتر نیست.. ![]() ![]() فامیل ما: ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() |