(01-28-2013 02:03 AM)jahanagahi نوشته شده توسط:  اگر جوان بودم:
1- در این انجمن ثبت نام میکردم.
2- پیگیر مطالب آموزشی و راهکارهای تغییر نگرش می شدم.
3- اعتماد بنفسم را بالا می بردم.
4- در هر حالتی لبخند را فراموش نمی کردم.
5- سئوال میکردم و سعی میکردم بیشتر یاد بگیرم.مگر نه اینست که 4 سال در دانشگاه درس خواندم و دم بر نیاوردم که روزی از مدرکش استفاده میکنم.در این انجمن هم حداکثر
سه ماه تمام آموزشها و پیامها و تجربه ها را می خواندم و حفظ میکردم و تمرین می کردم و به هیچ وجه در مورد انجام کار فکر نمی کردم.
6- به محض گرفتن مدرک در این انجمن بر روی اولین ایده ام بررسی و تحقیق و مطالعه کرده و سریعا با توجه به امکاناتی که داشتم شروع میکردم.
7- چون مهیار جانم . فرهاد عزیزم و مهندس قربانی بزرگوار و حامد جانم تایپیکی می زدم و همه عزیزانم را از حرکت خود آگاه میکردم.
8- با عزیزان انجمن در استانهای مختلف تماس می گرفتم و در رابطه با محصولاتشان سئوال میکردم و سریعا ارتباط کاری برقرار میکردم.

حامد جانم:

9 _ فروشگاههای زنجیره ای در کل کشور تشکیل می دادم
10_ با تحقیق ، جست و جو ، فکر کردن و رابطه برقرار کردن نمایندگی پخش یک محصول را توی کشور میگرفتم و از زنجیره ای که تشکیل دادم نهایت استفاده را هم خود می بردم و
هم دیگران.
لطف کنید موارد بعدی را شما بفرمائید.
11- در رابطه با پافشاری و سماجت کناب چگونه ثروتمند شویم - ناپلئون هیل را 3 بار به دقت می خواندم
12- روابط عمومی خود را بالا می بردم.وقتی روابط عمومی خوبی داشتم راحت تر می توانستم با افراد ارتباط بهتری داشته باشم.


سجاد جانم (آقای ایده) :

13- سعي ميكردم تجربياتم رو كه هم موجب شكست هم موجب موفقيتم شده رو به ديگران انتقال بدم(گرچه خيلي ها اينكارو انجام نميدن-اما چه بهتر هست كه بعضي موارد رو ارائه كنيم)
14- سعي ميكردم از مطالب ديگران استفاده كنم تا خودم در اون مشكلي كه ديگران افتادن و شكست خورن گير نكنم.

مهدی عزیزم:

15- با روش تبلیغات آشنا بشوم.
16-وقتی شروع بکار کردم با جدیت پیگیر باشم.
17- سعی میکردم مشاور مالی داشته باشم.

مجید دهقانی بزرگوار:

ارسال شده توسط jahanagahi - امروز ۱۲:۰۹ صبح
اگر جوان بودم:
1- در این انجمن ثبت نام میکردم.
2- پیگیر مطالب آموزشی و راهکارهای تغییر نگرش می شدم.
3- اعتماد بنفسم را بالا می بردم.
4- در هر حالتی لبخند را فراموش نمی کردم.
5- سئوال میکردم و سعی میکردم بیشتر یاد بگیرم.مگر نه اینست که 4 سال در دانشگاه درس خواندم و دم بر نیاوردم که روزی از مدرکش استفاده میکنم.در این انجمن هم حداکثر
سه ماه تمام آموزشها و پیامها و تجربه ها را می خواندم و حفظ میکردم و تمرین می کردم و به هیچ وجه در مورد انجام کار فکر نمی کردم.
6- به محض گرفتن مدرک در این انجمن بر روی اولین ایده ام بررسی و تحقیق و مطالعه کرده و سریعا با توجه به امکاناتی که داشتم شروع میکردم.
7- چون مهیار جانم . فرهاد عزیزم و مهندس قربانی بزرگوار و حامد جانم تایپیکی می زدم و همه عزیزانم را از حرکت خود آگاه میکردم.
8- با عزیزان انجمن در استانهای مختلف تماس می گرفتم و در رابطه با محصولاتشان سئوال میکردم و سریعا ارتباط کاری برقرار میکردم.

حامد جانم:

9 _ فروشگاههای زنجیره ای در کل کشور تشکیل می دادم
10_ با تحقیق ، جست و جو ، فکر کردن و رابطه برقرار کردن نمایندگی پخش یک محصول را توی کشور میگرفتم و از زنجیره ای که تشکیل دادم نهایت استفاده را هم خود می بردم و
هم دیگران.
لطف کنید موارد بعدی را شما بفرمائید.
11- در رابطه با پافشاری و سماجت کناب چگونه ثروتمند شویم - ناپلئون هیل را 3 بار به دقت می خواندم
12- روابط عمومی خود را بالا می بردم.وقتی روابط عمومی خوبی داشتم راحت تر می توانستم با افراد ارتباط بهتری داشته باشم.


سجاد جانم (آقای ایده) :

13- سعي ميكردم تجربياتم رو كه هم موجب شكست هم موجب موفقيتم شده رو به ديگران انتقال بدم(گرچه خيلي ها اينكارو انجام نميدن-اما چه بهتر هست كه بعضي موارد رو ارائه كنيم)
14- سعي ميكردم از مطالب ديگران استفاده كنم تا خودم در اون مشكلي كه ديگران افتادن و شكست خورن گير نكنم.

مهدی عزیزم:

15- با روش تبلیغات آشنا بشوم.
16-وقتی شروع بکار کردم با جدیت پیگیر باشم.
17- سعی میکردم مشاور مالی داشته باشم.


مجید دهقانی بزرگوار :

18- پول نزول نمی گرفتم .
19-شهامت نه گفتن را پیدا میکردم .
20 - زیاد برداشت نمی کردم .
21- سعی میکردم تا جائی که امکان دارد نسیه خرید نکنم.

هادی جان:

22- سعی میکردم 10 درصد از در آمدمو پس انداز کنم.

مهیار عزیزم:

23-اهدافم را می نوشتم. و روزانه مرور میکردم.


نظر شما عزیزان چیست:

والله من جوانتر از اینی که هستم بشم باید برگردم تو گهواره که خیلی بد میشه واسه عزیزان که گوهر نابی مثل من رو از دست میدن

اما ما تو اوج جوونی پیر شدیم . البته از اون پیر هایی که پیرزن ها میگنه : اللهی پیر شی جوون ، تجربه هامون زیاد شده .
شکست های زیادی هم خوردیم که ازش درس گرفتیم .

اگر دوباره جووونتر بشم و برگردم به قبل از انجام کارهای اشتبام ، اینکار ها رو میکنم :

1.به هیچ کس ، منجمله قلب و مغز خودم اعتماد نمی کنم .

2.به امید هیچ کس ، جز تلاش و پشتکار خودم منتظر نمیمونم .

3.حتما برای انجام هرکاری 3 نقشه تهیه میکنم ، نقشه ی 1 که اگه شکست خورد 2 که اگه شکست خورد 3 رو انجام بدم .

4.همچنن برای هرمعامله ای 3 مشتری جور میکنم که اگه یکی نخرید دومی و اگه اونم نخرید سومی باشه .

5.جرات نه گفتن رو کامل پیدا میکنم . لامصب یه بار نتونستم بگم نه کلی زجر کشیدم بابتش .

6.اگه کسی سودی رو به من پیشنهاد کرد ، حتما بهش شک میکنم چون هیچکس با بوس تو این دنیا کاری نمیکنه ، 100 درصد دوبرابر سود حداقل برا خودش داره

7.درسته باید مهربون بود ، اما احساساسی بودن با مهربونی فرق داره ! دقت کنید به این نکته ، یه جا باید با میلگرد بزنی تو دهن یکی ، یه بار هم باید ناهارت رو بدی به یکی .

8.به شیطان اعتقاد دارید ؟ همه دشمنن ، حتی دوستات ، حتی خونودات ، حتی بچت ، حتی تو خود وجودتم یه دشمن وجود داره ، شیطون میتونه به هرکس نفوذ کنه ، پس اعتماد بیخودی نکنید به هیچکس .

9.همیشه بترسید ، اما ترس رو برای خودتون نگه دارید ، نزارید کسی بفهمه ترسیدید ! بدترین شکست رو از جایی خوردم که یکی فهمید من میترسم .