(08-02-2013 10:26 PM)jahanagahi نوشته شده توسط:  بدون هیچ رودروایستی اشاره کنید که چگونه باید از این اموال نگهداری کنم؟
همین.

(08-02-2013 10:55 PM)مهدی 1 نوشته شده توسط:  در تکمیل صحبت های جناب قربانیان گرامی

به هیچ عنوان زیر بار انبارداری نرید ، مسئولیت سنگینی داره، شما حسابدار هستید ، نهایت کاری که می کنید ، برای شروع حسابداری ، یک شمارش کلی از انبار و موجودی این لحظه انبار می گیرید و وارد نرم افزار می کنید ، از این به بعد هم مطابق سفارشات فروش و فاکتور های خرید موجودی انبار را کم و زیاد می کنید.

اینطوری صاحب کارگاه هر زمان از شما بپرسه مثلا چند شاخه پروفیل 612 داریم ، شما از روی سیستم بهشون می گید باید 100 شاخه داشته باشیم ، حالا تو انبار چند شاخه موجوده به شما ربط نداره ، چون باید 100 شاخه باشه ، اگر کمتر باشه ، کسی دزدیده ، اگر بیشتر باشه فاکتور خرید را به شما ندادن
ولی اگر مسئولیت انبارداری را هم قبول کنی ، هر کسری را باید متقبل بشی که ممکنه با یک اتفاق ساده مجبور بشی حقوق چند سالت را بدی و بیای بیرون
تضمین و سفته ای هم که می دی معقول باشه ، حداکثر زیر 5 میلیون ، و بیشتر به هیچ عنوان نده .

مهم اینه که کی تضمین می ده ، شما پاس بدی به کارگرها ، اگر اتفاقی بیافته ، شما باید جبران خسارت بکنی ، بعد شخصا از کارگر بگیری ، طرف حساب عملا شما می شی

(11-12-2013 01:11 PM)jujushow نوشته شده توسط:  با سلام خدمت دوستان عزیز و اساتید که منو راهنمایی کردن . حدود کمتر از 4 ماهه که من توی اینکار مشغول بودم و سعی کردم از جنبه های مثبت کار نهایت بهره رو ببرم . متسافنه دلایلی هست که منو ترغیب کرده از اینکار جدا بشم . ممنون میشم دوستان منو راهنمایی کنند .

وظیفه من در شغلم اینه .

1- انجام حساب کتابها و اینکه چه مقدار بدهی و بستانکاری داریم چه با مشتریهای خرد ( مردم عادی ) چه با تولید کننده ها و شرکتهای واسطه که ازشون جنس میخریم .
2- نقد کردن چک و بعضا به حساب گذاشتن اونها
3- وصول مبالغی که طلب داریم ( با تلفن باید زنگ بزنم و هر جور شده بکشونمشون پای حساب کتاب )
4- طراحی در و پنجره های دو جداره که از طریق نرم افزار Winsoft اینکار رو انجام میدیم .
( نکته مهم توی وظیفه اخری که به عهده منه اینه که هر اشتباهی توی دادن اندازه ه پنجره ها ، شیشه ها ، محاسبات پیش فاکتور و ... پیش بیاد مسئولیت گردن منه و خسارت وارده از حقوق کسر میشه ! )

دستمزد و شرایط کاری من اینطوره :

1- روزانه 8 ساعت کار بدون وعده غذایی ( از 7 تا 12 و 14 تا 17 ) و اگر نیاز باشه باید ساعات اضافه تر هم وایسم ولی مبلغی بابتش پرداخت نمیشه !
2- حقوق ماهانه من 400/000 ت هست که بیمه هم نیستم و روزهای تعطیل رسمی هم سر کار نمیرم .
3- حقوق به صورت 2 ماه یکبار و بعضا 3 ماه یکبار پرداخت میشه . مثلا حقوق مرداد و شهریور رو با هم اواسط مهر گرفتم ! و حقوق مهر هم که تا حالا ندادند !

اون چیزهایی که باعث شده تا حالا بمونم :
1- یاد گیری روش ساخت درب و پنجره های upvc و کل زیر بم این کار
2- بالا رفتن روابط عمومیم تا سطح بسیار زیاد . قبلا اصلا روم نمیشد با طرف حرف بزنم الان به واسطه کار باید زنگ بزنیم طلبمون رو مطالبه کنیم و هزار تا زبون بازی مختلف که واقعا این قضیه برای من خیلی ارزش داشت .
3- اشنا شدن با روش کاسبی و حساب کتاب و موارد مختلف مثل کار با چک و موارد قانونی .

دلایلی که میخوام دیگه این کار رو ادامه ندم :
1- حس میکنم چیز جدیدی که من طالب یاد گیری اون باشم برام وجود نداره . نه که همه چیز رو یاد گرفته باشم ( مثلا هنوز نصب در و پنجره رو یاد نگرفتم یا نصب درب کرکره برقی چون علاقه ای به یادگیریش ندارم ) ولی از حساب و کتاب و قیمتها و روش خرید و .... چیزهای زیادی دستگیرم شد .
2-حقوق بسیار کم بدون هیچ مزایایی و همینطور کسر شدن خسارتها از حقوق که واقعا یه جور برده داری در عصر نوین هست به نظر من .
3- رفتار تند کارفرماها و متلک پرونیها و حالت طلبکارانه حرف زدنشون


من فکر میکنم اینکه تا حالا رفتم اصلا کار اشتباهی نبوده و خیلی هم برام چیزای جدید داشت ولی حس میکنم بیشتر موندش هدر دادن وقتمه . خودم فکر میکنم از جای خوبی استارت زدم . البته یه دوستی نظرش این بود که هر کاری رو شروع میکنی حداقل باید 2 سال توی اون زمینه کار کنی و تجربه کسب کنی . ولی من فکر میکنم در این حد کافیه .

دوستان و اساتید عزیز ، ایا طرز فکر من و روشی که در پیش گرفتم عاقلانه هست ؟

(11-12-2013 01:11 PM)jujushow نوشته شده توسط:  دلایلی که میخوام دیگه این کار رو ادامه ندم :
1- حس میکنم چیز جدیدی که من طالب یاد گیری اون باشم برام وجود نداره . نه که همه چیز رو یاد گرفته باشم ( مثلا هنوز نصب در و پنجره رو یاد نگرفتم یا نصب درب کرکره برقی چون علاقه ای به یادگیریش ندارم ) ولی از حساب و کتاب و قیمتها و روش خرید و .... چیزهای زیادی دستگیرم شد .
2-حقوق بسیار کم بدون هیچ مزایایی و همینطور کسر شدن خسارتها از حقوق که واقعا یه جور برده داری در عصر نوین هست به نظر من .
3- رفتار تند کارفرماها و متلک پرونیها و حالت طلبکارانه حرف زدنشون


من فکر میکنم اینکه تا حالا رفتم اصلا کار اشتباهی نبوده و خیلی هم برام چیزای جدید داشت ولی حس میکنم بیشتر موندش هدر دادن وقتمه . خودم فکر میکنم از جای خوبی استارت زدم . البته یه دوستی نظرش این بود که هر کاری رو شروع میکنی حداقل باید 2 سال توی اون زمینه کار کنی و تجربه کسب کنی . ولی من فکر میکنم در این حد کافیه .

دوستان و اساتید عزیز ، ایا طرز فکر من و روشی که در پیش گرفتم عاقلانه هست ؟