(01-06-2013 11:49 PM)m_sh نوشته شده توسط:  یه روز حال آقای قربانیان خوب نبود
ما شال و کلاه کردیم رفتیم فزوین جلسه خونه آقای قربانیان
اونجا جای کامی جونشون را دیدیم و با خانواده محترمشون دختر گلشون و بعدازظهر هم آقا پسرشون با اون انرژی زیاد.... از دست پخت و نهار دیگه نمی گم که...

(01-07-2013 12:16 AM)jahanagahi نوشته شده توسط:  

(01-06-2013 11:49 PM)m_sh نوشته شده توسط:  یه روز حال آقای قربانیان خوب نبود
ما شال و کلاه کردیم رفتیم فزوین جلسه خونه آقای قربانیان
اونجا جای کامی جونشون را دیدیم و با خانواده محترمشون دختر گلشون و بعدازظهر هم آقا پسرشون با اون انرژی زیاد.... از دست پخت و نهار دیگه نمی گم که...

قدمتان را روی چشمهای زاغم گذاشتید.واقعا در یک جلسه آشنائی چقدر خنده و خاطره رد و بدل شد.ازبس شما هم برایمان عزیز بودید که فکر میکردیم سالها است با هم رفت و آمد داشتیم . جدا چه خاطراتی در این تایپیک برایمان زنده می شود.

(01-07-2013 12:27 AM)فرهاد قربانی نوشته شده توسط:  

(01-07-2013 12:16 AM)jahanagahi نوشته شده توسط:  

(01-06-2013 11:49 PM)m_sh نوشته شده توسط:  یه روز حال آقای قربانیان خوب نبود
ما شال و کلاه کردیم رفتیم فزوین جلسه خونه آقای قربانیان
اونجا جای کامی جونشون را دیدیم و با خانواده محترمشون دختر گلشون و بعدازظهر هم آقا پسرشون با اون انرژی زیاد.... از دست پخت و نهار دیگه نمی گم که...

قدمتان را روی چشمهای زاغم گذاشتید.واقعا در یک جلسه آشنائی چقدر خنده و خاطره رد و بدل شد.ازبس شما هم برایمان عزیز بودید که فکر میکردیم سالها است با هم رفت و آمد داشتیم . جدا چه خاطراتی در این تایپیک برایمان زنده می شود.

پس با این حساب قیمه نسار رو افتادیم

(01-07-2013 01:09 AM)jahanagahi نوشته شده توسط:  

(01-07-2013 12:27 AM)فرهاد قربانی نوشته شده توسط:  

(01-07-2013 12:16 AM)jahanagahi نوشته شده توسط:  

(01-06-2013 11:49 PM)m_sh نوشته شده توسط:  یه روز حال آقای قربانیان خوب نبود
ما شال و کلاه کردیم رفتیم فزوین جلسه خونه آقای قربانیان
اونجا جای کامی جونشون را دیدیم و با خانواده محترمشون دختر گلشون و بعدازظهر هم آقا پسرشون با اون انرژی زیاد.... از دست پخت و نهار دیگه نمی گم که...

قدمتان را روی چشمهای زاغم گذاشتید.واقعا در یک جلسه آشنائی چقدر خنده و خاطره رد و بدل شد.ازبس شما هم برایمان عزیز بودید که فکر میکردیم سالها است با هم رفت و آمد داشتیم . جدا چه خاطراتی در این تایپیک برایمان زنده می شود.

پس با این حساب قیمه نسار رو افتادیم

فرهاد جان باید از بیرون تهیه کنم چون خانمم قزوینی نیست و خوب بلد نیست درست کند.

(01-07-2013 12:38 AM)sir-mahyar نوشته شده توسط:  یکی از بهترین خاطراتم تو انجمن جلسه ی گیلانه که جناب قربانیان تشریف اوردند
واقعا بهترین خاطره ست
اونروز حرفای فوق العاده ای زدند استاد قربانیان جالب تر از همه برام این بود که میدیدم چقد طرز فکرم به ایشون نزدیکه
جناب قربانیان الان دارم خونمو نگاه می کنم و به یاد تک تک کلماتتون هستم

اونروز چیزایه خیلی زیادی از استاد یاد گرفتم

و یکی دیگه از خاطره ها اشنایی با اقا فرهاد عزیزه که الان داریم با هم کار می کنیم و بسیار خوشحالم که یکی و دارم که کمک و پشتیبانیم میکنه

به امید پیشرفت های خیلی بیشتر

(01-07-2013 01:22 AM)jahanagahi نوشته شده توسط:  

(01-07-2013 12:38 AM)sir-mahyar نوشته شده توسط:  یکی از بهترین خاطراتم تو انجمن جلسه ی گیلانه که جناب قربانیان تشریف اوردند
واقعا بهترین خاطره ست
اونروز حرفای فوق العاده ای زدند استاد قربانیان جالب تر از همه برام این بود که میدیدم چقد طرز فکرم به ایشون نزدیکه
جناب قربانیان الان دارم خونمو نگاه می کنم و به یاد تک تک کلماتتون هستم

اونروز چیزایه خیلی زیادی از استاد یاد گرفتم

و یکی دیگه از خاطره ها اشنایی با اقا فرهاد عزیزه که الان داریم با هم کار می کنیم و بسیار خوشحالم که یکی و دارم که کمک و پشتیبانیم میکنه

به امید پیشرفت های خیلی بیشتر

جدا چه روز خاطره انگیزی بود. من هم کلی درس از شما گرفتم.
جهان آگهی آقا اجازه ؟ ما بگیم چی یاد گرفتیم؟
استاد : شدی 1/25 بشین .خجالت نمی کشی با این سنت : ما بگیم. ما بگیم.
جهان آگهی : اجازه آقا؟ ببخشید دیگه نمیگم : ما بگیم.
استاد : آفرین جهان آگهی . شدی 4
جهان آگهی ؟ آقا اجازه ؟ممنون.

(01-07-2013 01:29 AM)sir-mahyar نوشته شده توسط:  

(01-07-2013 01:22 AM)jahanagahi نوشته شده توسط:  

(01-07-2013 12:38 AM)sir-mahyar نوشته شده توسط:  یکی از بهترین خاطراتم تو انجمن جلسه ی گیلانه که جناب قربانیان تشریف اوردند
واقعا بهترین خاطره ست
اونروز حرفای فوق العاده ای زدند استاد قربانیان جالب تر از همه برام این بود که میدیدم چقد طرز فکرم به ایشون نزدیکه
جناب قربانیان الان دارم خونمو نگاه می کنم و به یاد تک تک کلماتتون هستم

اونروز چیزایه خیلی زیادی از استاد یاد گرفتم

و یکی دیگه از خاطره ها اشنایی با اقا فرهاد عزیزه که الان داریم با هم کار می کنیم و بسیار خوشحالم که یکی و دارم که کمک و پشتیبانیم میکنه

به امید پیشرفت های خیلی بیشتر

جدا چه روز خاطره انگیزی بود. من هم کلی درس از شما گرفتم.
جهان آگهی آقا اجازه ؟ ما بگیم چی یاد گرفتیم؟
استاد : شدی 1/25 بشین .خجالت نمی کشی با این سنت : ما بگیم. ما بگیم.
جهان آگهی : اجازه آقا؟ ببخشید دیگه نمیگم : ما بگیم.
استاد : آفرین جهان آگهی . شدی 4
جهان آگهی ؟ آقا اجازه ؟ممنون.

شما لطف دارید اقای قربانیان
استاد مایین
......................................................................................................
راستی اقا فرهاد منم باهاتون میام قزوین سالن رز
می خوام ببینم زرشکی الویی کشکی چیزی نمی خوان