سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران
برایان ترسی در ایران - نسخه قابل چاپ

+- سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران (http://forum.unc-co.ir)
+-- انجمن: بخش میلیاردرها (/forumdisplay.php?fid=107)
+--- انجمن: میلیاردرهای دنیا (/forumdisplay.php?fid=28)
+--- موضوع: برایان ترسی در ایران (/showthread.php?tid=4718)

صفحه ها: 1 2


RE: برایان ترسی در ایران - jahanagahi - 10-19-2012 04:49 PM

معمولا زمان نیاز است که یک کسب و کار به نقطه اوج خود برسد. آن هایی که با انتظار موفقیت سریع وارد کسب و کار می شوند معمولا نمی توانند دوام بیاورند.

یک ماه قبل مغازه نان بربری در محل سکونت ما افتتاح شد.یک نفری کار میکرد. 10خمیر را آماده میکرد و شروع میکرد به پخت وقتی تمام می شد 10 خمیر دیگر. مشتری نبود. .700هزار تومان اجاره می داد.رفتم نان بگیرم درد دلش باز شدو تصمیم داشت جمع کند.
یک روز جمعه صبح زود رفتم حلیم بگیرم برای وی هم گرفتم. خیلی خوشحال شد.(می خواستم با او رابطه برقرار کنم تا بتوانم راهنمائیش کنم.)با ایشان صحبت های لازم را داشتم. گفتم چند کاغذ در مسجد و کوچه ها بزند و افتتاح را اعلام کند و نانهایش را خوب بپزد و روی صندلی نشسته تجسم کند که روز بروز مشتریانش زیادتر می شوند.خود را پشت دخل مجسم کند که فرصت پول گرفتن و نان دادن را ندارد.
امروز که رفتم نان بگیرم که صف بحدی شلوغ بود .آخر صف ایستادم.(با حودم گفتم برای خودم دردسر درست کردم Wink)
رفتم داخل دیدم خانمش هم آمده کمک همسرش .دستانم را شستم و آستین ها را بالا زدم و رفتم بالا سر دخل و شروع کردم به توزیع.همسایه ها هم همه من را می شناختند .با لبخند و خوش آمدگوئی نان ها را می گرفتند و پولهایشان را می دادند.
جالب بود و اکثریت می خندید که اگر 200تومان نداشتم بقیه پول را بدهم یک تیکه می دادم و اگر 100تومان بود یک تیکه کوچک.جنب و جوشی بود. همه می خندیدند.
من خندیدم. شاطر خندید. خانمش می خندید و از همه مهمتر مشتریان بودند که راضی می رفتند.



RE: برایان ترسی در ایران - jahanagahi - 10-19-2012 05:31 PM

هر شغلی برای رسیدن به شناخت مشتری ترفندی دارد.ترفندها آن شغل را پیدا کنید .موفق می شوید.



RE: برایان ترسی در ایران - Delta.H - 10-24-2012 08:39 PM

آقای قربانیان گفته های شما را باید با طلا نوشت.
اصلا باید روی بیلبورد در میادین اصلی شهرها نوشته شود.
یا به قول رابرت کیوساکی چنین مباحث با ارزشی باید جزئی از سرفصلهای درسی مدارس باشد!


RE: برایان ترسی در ایران - jahanagahi - 10-24-2012 09:37 PM

سال قبل رفتم قصابی گوشت بگیرم .قصاب گوشتهای خوبی را سوا کرده بود. پرسیدم این گوشتها برای چه کسی است. جواب داد برای حلیم فروش بغلی.خیلی تعجب کردم. چون حلیم فروشی همسایه دائم خلوت بود.وکم هم پخت میکرد.(اکثریت از یک حلیم فروشی معروف می خریدند و مشخص نبود گوشتی که مصرف میکند به چه شکل است.)
گوشت را گرفتم و رفتم حلیم پزی.ظرفی را نشان دادم که برایم پر کند.صحبت کردم بنده خدا شروع کرد به گلایه و شکایت.
گفتم حاجی فردا یک پارچه سفید بدهید برایت بنویسند : گوشت حلیم با نظارت شما در حلیم ریخته می شود.در چند روز از چند نفر بخواهید در ازای دریافت حلیم رایگان نظارت در ریختن گوشت در حلیم داشته باشند.بالاخره یک نفر حاضر می شود اینکار را انجام دهد.چند روز بعد رفتم حلیم بگیرم.
گفتم باز هم برای خودم دردسر درست کردم. ته صف ایستادم.من را دید پرید جلو و پیشانیم را بوسید و یک کاسه حلیم به من داد که بهیچ وجه حاضر نشد پولش را بگیرد.
ایده=یک کاسه حلیم(ببخشید کامپیوترم را داده ام ویندوزش را عوض کنند و با لپ تاپ کار میکنم که اصلا دوست ندارم.بهمین جهت است شکلک لبخند من نیست)
(10-24-2012 08:39 PM)Delta.H نوشته شده توسط:  آقای قربانیان گفته های شما را باید با طلا نوشت.
اصلا باید روی بیلبورد در میادین اصلی شهرها نوشته شود.
یا به قول رابرت کیوساکی چنین مباحث با ارزشی باید جزئی از سرفصلهای درسی مدارس باشد!
بینهایت ممنون امیدوارم مورد تائید همه عزیزان باشد.