سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران
امروز فهمیدم - نسخه قابل چاپ

+- سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران (http://forum.unc-co.ir)
+-- انجمن: روانشناسی (/forumdisplay.php?fid=106)
+--- انجمن: روانشناسی شخصی (/forumdisplay.php?fid=37)
+---- انجمن: سخنان و عبارات (/forumdisplay.php?fid=175)
+---- موضوع: امروز فهمیدم (/showthread.php?tid=4601)



RE: امروز فهمیدم که.... - jahanagahi - 11-29-2012 11:54 PM

امروز فهمیدم که همه فهمیدند که باید بفهمند که فهمیدن خیلی از مسائل تایپیک امروز فهمیدم خیلی مهم است.


RE: امروز فهمیدم که.... - مهدی گل محمدی - 11-29-2012 11:54 PM

امروز فهمیدم که هیچ چیز جای سلامتی رو نمیگیره.....


RE: امروز فهمیدم که.... - soso - 11-30-2012 12:09 AM


امروز فهمیدم چرا 4سال تمام فقط درگیر حال بودم در حالی که یادم رفته بود قراره بقیه عمرم رو در آینده زندگی کنم.
وااااااااااااااااااااااااااااااای. الانه که با تمام حسم میخواهم فریاد بزنم بغضمو خالی کنمو بگم ای خدای کمکم کن



RE: امروز فهمیدم که.... - Peanut - 11-30-2012 12:57 AM

امروز صبح تو ساب‌وی زیر زمین درست وقت‌ای میخواستم سوار شم دیدم یه پیر مرد چینی‌(۷۵‌ای چیزی) داره یه کاغذ را نشون میده به یه مردِ خارجی‌ که زیادم به خارجی‌ هه نمیومد بدون این پیرمرد چی‌ می‌خواد. وایسادم رو کاغذه را نگا کردم دیدم که نقشه در هم و بر هم‌ای با خودکار کشیده شده از انور شهر تا یه طرفِ دیگه و چند تا ایستگاه‌ها و چار راه‌ها هم که اسمشون نوشته شده اسپلشون اشتباه بود.

من تو این کار مکالمه با کسانی‌ که هیچی‌ زبون نمیدونن از هر جایی دنیا اولم ، به پیر مرد گفتم رو این کاغذ کجا میخوایی بری؟ نشونم داد، فهمیدم باید از مترو استیشن بره بیرون و اتوبوس بگیره.. پل برقی را نشونش دادم، همین جور که زمین نگاه کردم یهو دیدم تو دستش یه چیز بزرگیه ، دیدم یه دوچرخه (تا شو) قدیمی‌ و زنگ زده .. تشکر کردو‌ رفت طرفِ پل برقی، (ساعت و دیدم چون ۵-۶ دقیقه وقت داشتم ) دنبال پیر ماد دویدم ، بش فهموندم که دنبال من بید راه‌ نشونش بدم تا دم اتوبوسش، چون ا مترو استیشن ده‌ها خط اتوبوس هست که شروع می‌شه و خیلی‌ گیج کننده هست پیدا کنی‌ مسیر تو.

تو راه که میافتیم از پله معمولی‌ و بعله برقی بالا هی‌ خواستم که پیشنهاد کنم به اون آقا که بزاره من دوچرخه را براش حمل کنم ولی‌ هر بر که تو صورتش نگا کردم که باش حرف بزنم یه لبخندِ گوش تا گوش‌ای نشونم داد و سرشو به نشونه تشکر هی‌ بالا پایین کرد، دلم نیومد غرورشو بشکنم. در ثانی‌ مشالا اصلا سختش نبود اون دوچرخه هه را حمل کنه، از من تند تر میدوید به جون خودم.

یواشکی که نفهمه ازش یه عکسی‌ گرفتم که اینجا بذارم. امروز فهمیدم که تو هر سنی‌ میتونی‌ گلیم خودت از آب بکشی اگه بخوای ...

پیر، تو یه مملکت غریب. زبون ندونی ، آدرس ندونی ماشین نداری، هوا سرده، معلوم نیست صبحونه چی‌ خوردی، بخدا شرط می‌بندم این پیرمرد داشته میرفت سره کاری چیزی..تازه بعد اینکه از اتوبوس هم پیاده می‌شه اون دوچرخه هه را سر هم میکنه و یه ۲۰ کیلومتری هم با دوچرخه میره تا برسه سره کارش.3636

اونوقت یک مشت جوون تو مملکت خودشون ، زبونه خودشون بین فکر و فامیل‌های خودشون، سالم اینقد از بد شانسی میگن که آدم می‌خواد سرشو بکبونه به دیفالللل

[تصویر: 54599807374099304135.jpg]

جالب اینجاست که تو اون ایستگاهِ مترو از هر ۱۰ نفر بگم ۸ تا چینیه هم زبونه خودش بودن که میتونستن بهتر بشون کمک کنن ولی‌ ایشون تصمیم گرفتن از دو تا خارجی‌ آدرس بپرسن.

امروز فهمیدم که می‌خوام وقتی‌ هم سنّ این مرد شدم مثل اون شاد توانا و پر از اعتماد به نفس باشم حتماِ حتما11_002


RE: امروز فهمیدم که.... - mir abbas - 11-30-2012 01:10 AM

امروز فهمیدم که
هر بدبیاری ،هر شکست و هر دل شکستگی با خود به همان اندازه یا بیشتر امتیازی مثبت دارد.


RE: امروز فهمیدم که.... - Delta.H - 11-30-2012 02:11 AM

گاهي به غم عادت ميکنيم تا جائي که جزئي از شخصيتمان مي شود...
وگاهي چشم انسان به بعضي رنگها عادت ميکند آنقدر که قدرت ديدن رنگهاي ديگر را از دست ميدهد...
با وجود اينکه اگر سعي کند درميابد که رنگ سياه زيباست...
اما سفيد زيباتر است
و رنگ خاکستري و تيره ي آسمان احساسات را تحريک ميکند و ميتواند خاطرات را به يادمان بياورد اما آسمان آبي زيباتر و صاف تر است...
پس بدنبال صافي و صفا باشیم گرچه براي لحظاتي...
و بدنبال وفاداری باشیم گرچه سخت و طاقت فرسا باشد...
و شعاع نور خورشيد را لمس کنیم گرچه از ما دور است...
و هرگز قلبمان،احساساتمان و روزهايمان را براي چيزهائي که گذشته اند مشغول نکنیم...


RE: امروز فهمیدم که.... - پرواز - 11-30-2012 03:24 AM

امروز فهمیدم چقدر خوبه که محتاج بعضی آدما نباشی. آدم هایی که منتظر زمین خوردنت هستند!...


RE: امروز فهمیدم که.... - M3HDI - 11-30-2012 12:31 PM

من این رو قبلا هم دیده بودم

منتهی امروز لمسش کردم ....

امروز فهمیدم که زندگی آن قدر ابدی نیست که خوب تر بودن را برای فردا بگذاریم


RE: امروز فهمیدم که.... - mallarme - 11-30-2012 01:43 PM

امروز فهمیدم گاهی نباید اصرار بر فهمیدن خیلی چیزها کرد چون تو میمانی و غم فهمیدنش....


RE: امروز فهمیدم که.... - venus2 - 11-30-2012 08:30 PM

امروز فهمیدم خیلی از مشکلات با حرف زدن حل میشه ،اما نفهمیدم چرا خیلی وقتها حاضر نیستیم تا کار به جاهای باریک کشیده نشده با هم حرف بزنیم ؟
اینقدر حرفهایی را که میشه آروم گفت ،تودلمون نگه میداریم تا وقتی تبدیل به فریاد بشه و دیگه نتونیم تحمل کنیم.